{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
وقتی پاییز چهار فصلِ سال باشد آخرِ تنهایی استْ بیتو قدم زدن!
گفتی: تا آخر دنیا با تواَم. و من، ندانستم نامِ دیگر تو تنهایی است!
« تنها شدهام » جملهای کلیشهایست؛ اما باور کن تنها شدهام!
تنهایی مثل موریانهایست به جانِ درخت. گاهی باید به آتش زد!
یکشب با تو تنها بودم یکعمر بیتو تنها !
دری که روو به “آمدن” باز میشود پشت به “رفتن” بسته خواهد شد، تو میآیی تنهایی میرود.
تنهایی خیابانی ست که هر روز قدم می زنم. تَه ندارد لاکردار!
نخند مَرد! مَشقی نیستند این گلولهها که هر روز مینشینند به سینهات. تنهایی، آدم را هم مثلِ خدا رویینتَن میکند!
تنهایی خوابیدنِ هر شبِ مَردیست در آغوش زنی که دیگر نیست!
مرد، تنها؛ پشتِ میزِ کافه زن، تنها؛ پشتِ پنجرهی خانه و این میان “تنهایی” به جشن و پایکوبیست!
من را اگر برای تنهایی ات بخواهی خیانت کرده ای برای با من تنها بودن قدمی اگر برداری دوستم داشته ای.
روزها همچو گردو اند آنهایی که بی تو اند پوچ اند.
میگویند تنهایی پوست آدم را کلفت میکند ، میگویند عشق دل آدم را نازک میکند . میگویند درد آدم را پیر میکند … آدم ها خیلی چیزها میگویند ، و من ، امروز کرگدن دلنازکی هستم که پیر شده است !
به تنهایی رفتی و ندانستی تنهایی در من است!
چه چیز در این جهان، غریبانه تر از زنی ست که خودش را و تنهایی اش را بغل می کند و می پوسد اما حاضر نیست دیگر کسی را دوست بدارد؟
تنهایی، خیابانیست در من که هر شب به انتظارِ عبورِ تو بیعبور میماند.
وقتی پاییز چهار فصلِ سال باشد آخرِ تنهایی استْ بیتو قدم زدن!
گفتی: تا آخر دنیا با تواَم. و من، ندانستم نامِ دیگر تو تنهایی است!
« تنها شدهام » جملهای کلیشهایست؛ اما باور کن تنها شدهام!
تنهایی مثل موریانهایست به جانِ درخت. گاهی باید به آتش زد!
یکشب با تو تنها بودم یکعمر بیتو تنها !
دری که روو به “آمدن” باز میشود پشت به “رفتن” بسته خواهد شد، تو میآیی تنهایی میرود.
تنهایی خیابانی ست که هر روز قدم می زنم. تَه ندارد لاکردار!
نخند مَرد! مَشقی نیستند این گلولهها که هر روز مینشینند به سینهات. تنهایی، آدم را هم مثلِ خدا رویینتَن میکند!
تنهایی خوابیدنِ هر شبِ مَردیست در آغوش زنی که دیگر نیست!
مرد، تنها؛ پشتِ میزِ کافه زن، تنها؛ پشتِ پنجرهی خانه و این میان “تنهایی” به جشن و پایکوبیست!
من را اگر برای تنهایی ات بخواهی خیانت کرده ای برای با من تنها بودن قدمی اگر برداری دوستم داشته ای.
روزها همچو گردو اند آنهایی که بی تو اند پوچ اند.
میگویند تنهایی پوست آدم را کلفت میکند ، میگویند عشق دل آدم را نازک میکند . میگویند درد آدم را پیر میکند … آدم ها خیلی چیزها میگویند ، و من ، امروز کرگدن دلنازکی هستم که پیر شده است !
به تنهایی رفتی و ندانستی تنهایی در من است!
چه چیز در این جهان، غریبانه تر از زنی ست که خودش را و تنهایی اش را بغل می کند و می پوسد اما حاضر نیست دیگر کسی را دوست بدارد؟
تنهایی، خیابانیست در من که هر شب به انتظارِ عبورِ تو بیعبور میماند.
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}