بهترین هم که باشد... روزی که بایدباشد و نباشد... همان بهترکه نباشد...

میشود کمی باهم حرف بزنیم دلم برای لبخندهای یواشکی پشت تلفنت  تنگ شده

بچه شده ام... یاد بازی های کودکی کرده ام.. آخر مدتی است در هوای تو تاب می خورم …

صبح می بوسم تو را شب توبه میگیرد مرا صبح مشتاقم ولی شب حال استغفار نیست...!

خنده های تو رحم ومروت سرشان نمیشود؛ . . . بیچاره دلم!

گاهی اوقات باید آرامش یکــیـــو بــهــم بــزنی. تـــــا بـگی: هســـتی... بــه یادشـــی... کنارشـــی... .

سر به راه بودم و یک عمر نگاهم به زمین آمدی سر به هوا چشم به راهم کردی .....

در کنارت بودن صــفــایی دارد... این دل کـنــارت حال و هـوایـی دارد... نگاهـیـ بیانداز به قلبــمـ که از دست تو تَرَکـــ بســیار دارد... .

عشقم روزت مبارک +چه روزی !؟ -روز پزشک دیگه... +ولی من که پزشک نیستم! -مهم نیس درسش رو نخوندی، حال منو كه خوب میکنی

باریک تَر از مویِ سَرت ، گردن ما بود آن روز ، که مو هایِ تو در باد رَها بود لَبخند زدی ، قالبِ شِعرِ من عَوض شُد در شِعر من اِنگار ،  اَلَم شَنگه به پا بود

عشق ینی دهنت جر بخوره از خمیازه ولی بی اون خوابت نبره :)

اگر یوسف قلب ذلیخا را شکست تا ابد پای ذلیخا هم نشست گرچه ذلیخا دل و قلبش شکست ○ غیره ○ یوسف به کسی دل نبست

هــر کـسی رو مـیـتونـستم دوسـت داشـتـه بـاشم اگـر دوسـت داشتـنم را از تـو شـروع نـمـیکردم...

همیشه مشاعره با چشمانت را دوست دارم پلک که میزنی بیت بعدی را... با خمار چشمانت میگویم.

نمیدانم...! چرا میان این همه اتفاق، تو را... طوری عجیب جدی گرفته ام و دلیل  این همه سردرگمی.. چیزی جز "دوست داشتن" نبود...

عشق یعنی که به یوسف بخورد شلاقی! درد تا مغز سر و جان زلیخا بدود.