{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
بــی شــک بــه هــیــچ صــراطــی مــستــقیــم نیــست دلــــی کــه... بیــتــاب نــوازش ســر انــگشــتــان تــــوبــاشــد..
عشق واژه اي ست كه خداوند آن را آفريد، خدايا!چگونه عشق ورزيدن را به من بياموز، خود چگونه زندگي كردن را خواهم آموخت.
فاطمیه قصه گوی رنجهاست / فاطمیه تفسیر سوز مرتضی ست فاطمیه شعر داغ لاله است / قصه ی زهرای ۱۸ ساله ست . . .
آنان که عشق را می فهمند عذاب میکشند. و آنان که عشق را نمی فهمند عذاب می دهند...
آه زهرا تا ابد جاری بود / دست مولا تشنه یاری بود چون علی شد بی کس و بی هم نفس / گفت یا زینب به فریادم برس . .
دل غریب من از گردش زمانه گرفت به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت شبانه بغض گلوگیر من کنار بقیع سراغ مدفن پنهان و بی نشانه گرفت
در این صحرا چو لاله داغ دارم به دل سوز غمی جانکاه دارم مدینه، دیدی از بیداد گردون ز کف دادم همه دار و ندارم؟
همچون بچه آهویی که از مادرش جدا نمیشود... ً«غم» از «عشق» جدا نمیشود... و من از تو...
مثل هر برگ سفید مثل هر سطر جدید مثل شعرهای بی قافیه من! خالی از تکراره شوق بودن تو ... دیدن تو ...
آن شب که ابوتراب با قلب حزین بسپرد تن اُم ابیها به زمین دانی که چرا خاک ز دستش افشاند یعنی که تمام هستی ام بود همین!
هیچی ب اندآزه غیرتی کردن و حرص درآوردن مخآطب خآصت حآل نمیده
در این غوغای غمگین زمانه تو را می خواست شب، بی آشیانه تو خار چشم دنیا بودی ای گُل فدک بود و زمین بود و بهانه
از خدا برات عشق ارزو میکنم ازاون عشق هایی که صبح از خواب بلند میشی بالبخند بگی: ((زندگی یعنی این)) ^_^
گُل بوته باغ مصطفی زهرا بود آلاله داغ مرتضی زهرا بود خورشیدِ بلندْ در شبستان وجود سرچشمه رحمت خدا زهرا بود
بهترین حس اینه که خواب باشه توهم زل بزنی بهش !!!
یا علی خرابم از غمت / سوختم کبابم از غمت زخم کهنه را نمک زدند / همسر تو را کتک زدند . . .
بــی شــک بــه هــیــچ صــراطــی مــستــقیــم نیــست دلــــی کــه... بیــتــاب نــوازش ســر انــگشــتــان تــــوبــاشــد..
عشق واژه اي ست كه خداوند آن را آفريد، خدايا!چگونه عشق ورزيدن را به من بياموز، خود چگونه زندگي كردن را خواهم آموخت.
فاطمیه قصه گوی رنجهاست / فاطمیه تفسیر سوز مرتضی ست فاطمیه شعر داغ لاله است / قصه ی زهرای ۱۸ ساله ست . . .
آنان که عشق را می فهمند عذاب میکشند. و آنان که عشق را نمی فهمند عذاب می دهند...
آه زهرا تا ابد جاری بود / دست مولا تشنه یاری بود چون علی شد بی کس و بی هم نفس / گفت یا زینب به فریادم برس . .
دل غریب من از گردش زمانه گرفت به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت شبانه بغض گلوگیر من کنار بقیع سراغ مدفن پنهان و بی نشانه گرفت
در این صحرا چو لاله داغ دارم به دل سوز غمی جانکاه دارم مدینه، دیدی از بیداد گردون ز کف دادم همه دار و ندارم؟
همچون بچه آهویی که از مادرش جدا نمیشود... ً«غم» از «عشق» جدا نمیشود... و من از تو...
مثل هر برگ سفید مثل هر سطر جدید مثل شعرهای بی قافیه من! خالی از تکراره شوق بودن تو ... دیدن تو ...
آن شب که ابوتراب با قلب حزین بسپرد تن اُم ابیها به زمین دانی که چرا خاک ز دستش افشاند یعنی که تمام هستی ام بود همین!
هیچی ب اندآزه غیرتی کردن و حرص درآوردن مخآطب خآصت حآل نمیده
در این غوغای غمگین زمانه تو را می خواست شب، بی آشیانه تو خار چشم دنیا بودی ای گُل فدک بود و زمین بود و بهانه
از خدا برات عشق ارزو میکنم ازاون عشق هایی که صبح از خواب بلند میشی بالبخند بگی: ((زندگی یعنی این)) ^_^
گُل بوته باغ مصطفی زهرا بود آلاله داغ مرتضی زهرا بود خورشیدِ بلندْ در شبستان وجود سرچشمه رحمت خدا زهرا بود
بهترین حس اینه که خواب باشه توهم زل بزنی بهش !!!
یا علی خرابم از غمت / سوختم کبابم از غمت زخم کهنه را نمک زدند / همسر تو را کتک زدند . . .
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}