تصمیم، شبیه به ماهی است . گرفتنش آسان است و نگاه داشتنش ، دشوار. 

شنا کردت در جهت جریان آب، از عهده ماهی مرده هم بر می آید.

کلیدها به همان سادگی که درها را باز می کنند به همان آسانی هم قفل می کنند

ما ندرتاً دربارۀ آنچه که داریم فکر می کنیم ،   درحالیکه پیوسته در اندیشۀ چیزهایی هستیم که نداریم.

مفهوم تمرکز این است که ذهن، پیوسته متوجه یک موضوع واحد باشد.

خطا كردن يك كار انساني است، اما تكرار آن يك كار حيواني!

زندگی فیلمی است که کارگردانی اش به دست ماست.

ایمان می تواند همان کار معجزه را انجام دهد.

یک پرنده ی کوچک که زیر برگها آواز می خواند برای اثبات خدا کافی است.

همین الان بابام اومده خونه بهش میگم سلام بابا؟ میگه سلاام الااغ عزیییز حالتت چطووورههههه=0 من:قضیه چیه مگه یارانه رو امروز ریختن؟؟؟؟o_O مامانم:خخخخخخ=0

ﺯﺩﻡ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻣﯿﮕﻢ ﯾﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﭘﯿﺶ ﻏﺬﺍ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﺍﺩﻡ ﻫﻨﻮ ﻧﯿﻮﻣﺪﻩ ﺑﺎ ﻋﺼﺎﺑﻨﯿﺖ ﻣﯿﮕﻪ ﯾﻪ ﺳﺎﻋﺘﻪ ﺳﻔﺎﺭﺷﺖ ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﺗﺎﺯﻩ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﯼ؟؟ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﻋﺬﺭﻣﯿﺨﻮﺍﻡ :|

نصففف کـــودکی من بــــه کلــــنـــجار رفتن با مادربزرگم گــــذشت که آتــــــــاری ، تلوزیــــــون رو نمیسوزونـــــــــــــــــه ...............

الان که از ازکارخونه شیراومدیم ازمون پرسیدند چه نتیجه ای ازاین اردو گرفتین؟منم گفتم:نتیجه گرفتیم که مثل گاو مفیدباشیم...!!! هیچی الان توحیاط مدرسه هوا میخورم تا مث گاو مفیدباشم!! یَک حالی میده@_@

تو کلاس نشسته بودیم معلم از ته کلاس برگشت گفت احمق همه برگشتن خخخخخ اینا به کنار معاون مدرسه هم دربه درداشت دنبال صدا میگشت

با شوهرم بحثم شد قهرکرد رفت خونه بغلی ک خونه مامانشه . . . . . . . منم نت رو خاموش کردم به همین برکت با یه دسته گل برگشت :)

بابام موهاشو با صابون گلنار میشست ، خودمو کشتم با شامپو بشوره حالا میگه چرا هر روز شامپو عوض میکنید مگه من موش آزمایشگاهیم (هر روز منظورش سالی یه باره) مامانم :/ آجیم :| من 0_o