هیچ جزر و مدی، نمیتواند آشفته ام کند وقتی... ... ...  سرم روی سینه تو بالا وپایین می رود!

گاهی…! اگر یک "دوستت دارم"را ثانیه ای به تاخیر اندازی سالها دیر میشود...

من پیر شدم  عشق تو از کنج جهان سر نزد اما گیسوی سیاهی ب هوای سحرت برف نشین شد ...

بوسه از لب های شیربنت نصیبم میکنی؟ لا به لای دست های خود اسیرم میکنی؟ عشق را در بین موهای تو من گم کرده ام! دست هایم را میان گیسوانت می کنی؟! 

- چته دوباره؟؟؟ مریض شدی؟؟؟ +اره... - دارو واست چی بیارم؟؟؟ + صداشو :)

همیشه باید یکی رو دوست داشت تو همیشه آن یکی من هستی و به جز عشق نامی برای تو نیست

هــر کـسی را بـهر کـاری سـاختند... کــار مــــــن دیــوانه ی "او" بــودن اسـت...

دقایقی در زندگی هست... که دلت برای کسی آنقدر تنگ میشود که میخواهی او را از رویاهایت بیرون بکشی و در دنیای واقعی بغلش کنی!

بگذرار بگویم اخر فهمیدم چه ربطی بهم داریم تو ادامه وجود منی

جان من  و جان تو گویی که یکی  بوده است سوگند بدین یک جان کز غیر تو بیزارم..

آغوشت.. علم را زیر سوال میبرد آنقدر آرامم میکند که هیچ مسکنی جایش را نمیگیرد.

دیده ی خون ، آه ِ ز لب ، دل که اسیر چشم تو لیک ولی غمم شده ، اینکه تو بغض کرده ای 

من و دل بریدن از تو ؟؟؟ چه محالِ خنده داری که کسی ندیده کافر... به اقامه ی نمازی...!!!

گاهی وقتا یه نفر، فقط یه نفر باعث میشه حس کنی چیزی که تورو روی زمین نگه داشته جاذبه زمین نیست

پیشانے ام سجده گاه لبہایت چشمانم میعادگاه قدمہایت دستانم تکیہ گاه خستگے هایت و قلــــبم حریم دلتنگے هایت همہ ے اینہا ارزانے نیم نگاهت

کاش زمان در دستانم بود تا زمان با تو بودن را انقد طولانی میکردم که زمانی برای بی تو بودن باقی نماند...