نمیذارم کسی جز تو  درو دیوارِقلبم روبلرزونه نمیخوامدیگه تنها شم  توبامن باش تا من باشم ی دیوونه...

گاهی وقتا تو جمع آدمایی که از زمین و زمان مینالن دلم میخواد داد بزنم خوشبختی دور نیست مثلا خود من

گفتند که او عاشق گیسوی کمند است مو های من از عصر همان روز بلند است

دو چشمش چون به چشمانم نگه کرد/ دو چشمش روزگار من سیه کرد/ مکن عشوه برایم ای دلارام/ دو ابروی کجت حالم تبه کرد.

صدام کن تا قفل دلم باز شه... صدام کن بذار عشق آغاز شه...

دلم نگاه عاشقانه میخواهد اما از تو فقط از تو…

عاشق شدن مرگ مغزیست بعد از آن قلب ناچارا اهدا میشود.... عاغا عاغا عاغا عاغا عاشقتم....

دل شوریده ام افتاده در بند/ بنالم با دل شوریده تا چند؟/من و یعقوب هر دو گریه کردیم/ من از فرزند مردم،او ز فرزند

به نام خالق بهار... به نام خالق تو ...! که بسته زبان من برای وصف او... نهاده در قلب من دوست داشتن تو ...

چقدر قشنگه نشستی داری باخودت به یکی فکر میکنی بعد یه لبخند رو لبت میشینه یادت میاد که اونم دوست داره اونوقته که با خودت میگه :من خوشبخت ترینم

یک جاهائی بی تو نمی شود . . . وقتی سردم می شود وقتی تنهایم وقتی همه هستند غیر از تو . . . نـــــه ! یک جاهائی بی تو نمی شود تو باید باشی تا من آرام باشـــــــــم . . .

دلم تنگ است ............نه برای هرکسی ..............برای کسی که هیچ کسم نبود و همه کسم شد!!!!!!!

عشق یعنی وقتیکه دستشو میگیری مطمین باشی که ازخوشی میمیری!

خوشبختی یعنی حرفی که توی دلته و نمی تونی بهش بگی رو  خودش بفهمه و جوابتو بده تو این لحظه ست که می فهمی چقد به دلت نزدیکه

هنوزم به فکرم هستی یا که نه چشم به راه من نشستی یا که نه تو دوسم داری عزیزم مگه نه نمی خواهی اشکی بریزم مگه نه نگو نه نگو نه

دوستت دارم کم به زبان تو می آید... اما دوست داشتنت کم نمی شود... با هر نگاهت میشود این را دید... با هر لبخندت میشود حسش کرد. دوستت دارم