بارگذاری . . . کمتر از چند ثانیه

{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس شعر / اس ام اس فخر الدین عراقی

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

تا دست ارادت به تو داده‌ست دلم دامان طرب ز کف نهاده‌ست دلم ره یافته در زلف دل آویز کجت القصه به راه کج فتاده‌ست دلم

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

شاد کن جان من، که غمگین است رحم کن بر دلم، که مسکین است روز اول که دیدمش گفتم: آنکه روزم سیه کند این است روی بنمای، تا نظاره کنم کارزوی من از جهان این است

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

بیا، کاین دل سر هجران ندارد بجز وصلت دگر درمان ندارد به وصل خود دلم را شاد گردان که خسته طاقت هجران ندارد بیا، تا پیش روی تو بمیرم که بی‌تو زندگانی آن ندارد

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

با یار به بوستان شدم رهگذری کردم نظری سوی گل از بی‌نظری آمد بر من نگار و در گوشم گفت: رخسار من اینجا و تو در گل نگری؟

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

هر سحر ناله و زاری کنم پیش صبا تا ز من پیغامی آرد بر سر کوی شما باد می‌پیمایم و بر باد عمری می‌دهم ورنه بر خاک در تو ره کجا یابد صبا؟ چون ندارم همدمی، با باد می‌گویم سخن

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

عشق شوری در نهاد ما نهاد جان ما در بوتهٔ سودا نهاد گفت و گویی در زبان ما فکند جست و جویی در درون ما نهاد از خُمستان جرعه ای بر خاک ریخت

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

خرم تن آن کس که دل ریش ندارد و اندیشهٔ یار ستم‌اندیش ندارد گویند رقیبان که ندارد سر تو یار سلطان چه عجب گر سر درویش ندارد؟ او را چه خبر از من و از حال دل من

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

زدو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی چه کنم که هست این ها گل باغ آشنایی همه شب نهاده ام سر چو سگان بر آستانت که رقیب در نیاید به بهانه گدایی مژه ها و چشم یارم به نظر چنان نماید

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اي راحت روانم ، دور از تو نا توانم باري ،بيا ، كه جانم در پاي تو فشانم گيرم كه من نگويم ،لطف تو خود نگويد: كين خسته چند نالد هر شب بر آستانم؟ اي بخت خفته ،برخيز، تا حال من ببيني

{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس شعر / اس ام اس فخر الدین عراقی

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

تا دست ارادت به تو داده‌ست دلم دامان طرب ز کف نهاده‌ست دلم ره یافته در زلف دل آویز کجت القصه به راه کج فتاده‌ست دلم

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

شاد کن جان من، که غمگین است رحم کن بر دلم، که مسکین است روز اول که دیدمش گفتم: آنکه روزم سیه کند این است روی بنمای، تا نظاره کنم کارزوی من از جهان این است

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

بیا، کاین دل سر هجران ندارد بجز وصلت دگر درمان ندارد به وصل خود دلم را شاد گردان که خسته طاقت هجران ندارد بیا، تا پیش روی تو بمیرم که بی‌تو زندگانی آن ندارد

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

با یار به بوستان شدم رهگذری کردم نظری سوی گل از بی‌نظری آمد بر من نگار و در گوشم گفت: رخسار من اینجا و تو در گل نگری؟

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

هر سحر ناله و زاری کنم پیش صبا تا ز من پیغامی آرد بر سر کوی شما باد می‌پیمایم و بر باد عمری می‌دهم ورنه بر خاک در تو ره کجا یابد صبا؟ چون ندارم همدمی، با باد می‌گویم سخن

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

عشق شوری در نهاد ما نهاد جان ما در بوتهٔ سودا نهاد گفت و گویی در زبان ما فکند جست و جویی در درون ما نهاد از خُمستان جرعه ای بر خاک ریخت

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

خرم تن آن کس که دل ریش ندارد و اندیشهٔ یار ستم‌اندیش ندارد گویند رقیبان که ندارد سر تو یار سلطان چه عجب گر سر درویش ندارد؟ او را چه خبر از من و از حال دل من

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

زدو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی چه کنم که هست این ها گل باغ آشنایی همه شب نهاده ام سر چو سگان بر آستانت که رقیب در نیاید به بهانه گدایی مژه ها و چشم یارم به نظر چنان نماید

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اي راحت روانم ، دور از تو نا توانم باري ،بيا ، كه جانم در پاي تو فشانم گيرم كه من نگويم ،لطف تو خود نگويد: كين خسته چند نالد هر شب بر آستانم؟ اي بخت خفته ،برخيز، تا حال من ببيني