{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
سوخته چون لاله عمری در فراق لالهرویی بر لب آمد جان و ما را بر نیامد آرزویی
اگر به دامن وصل تو دست ما نرسد کشیدهایم در آغوش آرزوی ترا
همه هست آرزویم که به بینم از تو رویی چه زیان ترا که من هم برسم به آرزویی ؟
چند در دل آرزو را خاک غم بر سر کنم ؟ آتشی را تا به کی در زیر خاکستر کنم ؟
دگر آرزو نجویم پی آرزو نپویم همه از تو شکر گویم که تویی شکارم امشب
فریب دورنماهای آرزو خوردم ره سراب گرفتم ز تشنگی مردم
شبی در عالم مستی همین قدر آرزو دارم که مست از جای برخیزی و بنشینی به دامانم
داری هوس که غیر برای تو جان دهد؟ آه این چه آرزو است مگر مردهایم ما
صفایی بود دیشب با خیالت خلوت ما را ولی من باز پنهانی ، ترا هم آرزو کردم
چنان بدیدن روی تو آرزومندم که گر بدادن جان ممکن است خرسندم
ز بس زخم زبان خوردم ، دهان از گفتگو بستم در دل را ز نومیدی به روی آرزو بستم
اینکه هر سو میکشم با خود نه پنداری تن است گور گردان است و در او آرزوهای من است
عمرم چنان گذشته به سختی که مرگ را فرصت نکردهام که کنم آرزو هنوز
سوخته چون لاله عمری در فراق لالهرویی بر لب آمد جان و ما را بر نیامد آرزویی
اگر به دامن وصل تو دست ما نرسد کشیدهایم در آغوش آرزوی ترا
همه هست آرزویم که به بینم از تو رویی چه زیان ترا که من هم برسم به آرزویی ؟
چند در دل آرزو را خاک غم بر سر کنم ؟ آتشی را تا به کی در زیر خاکستر کنم ؟
دگر آرزو نجویم پی آرزو نپویم همه از تو شکر گویم که تویی شکارم امشب
فریب دورنماهای آرزو خوردم ره سراب گرفتم ز تشنگی مردم
شبی در عالم مستی همین قدر آرزو دارم که مست از جای برخیزی و بنشینی به دامانم
داری هوس که غیر برای تو جان دهد؟ آه این چه آرزو است مگر مردهایم ما
صفایی بود دیشب با خیالت خلوت ما را ولی من باز پنهانی ، ترا هم آرزو کردم
چنان بدیدن روی تو آرزومندم که گر بدادن جان ممکن است خرسندم
ز بس زخم زبان خوردم ، دهان از گفتگو بستم در دل را ز نومیدی به روی آرزو بستم
اینکه هر سو میکشم با خود نه پنداری تن است گور گردان است و در او آرزوهای من است
عمرم چنان گذشته به سختی که مرگ را فرصت نکردهام که کنم آرزو هنوز
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس شعر / اس ام اس دلپسند