{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن . . . که در طریقت ما جز این گناهی نیست. حافظ
دعاپشت دعابراي امدنت گناه پشت گناه براي نيامدنت دل درگيرميان اين دوانتخاب کدام اخر؟آمدنت يانيامدنت؟
ای آب ندیـده هــا و آبی شده هــا بی جبهه و جنگ انقلابی شده ها مدیون شب حمله ی جــانبـــازانید ای بر سر سفره آفتابی شده هـا
جهنم خُلق تنگ و خــوی زشت است بخند ای غنچــه تـــا اردیبهشت است شراب و شــعر و عشق و ســاز و آواز به هر جا جمع شد آنجا بهشت است
دل من گم شد،اگر پيدا شد،بسپاريد امانات رضا/و اگر از طپش افتاد دلم،ببريدش به ملاقات رضا/از رضاخواسته ام تا شايد،بگذارد كه غلامش باشم/همه گفتند محال است ولى،دلخوشم من به كرامات رضا
دلتنگم ..... و اين درد كمى نيست كه پشت هيچ خط تلفنى صداى تو نيست .... كه .... رو بر ميگردانم و جاى تو خاليست ...
لیلای باستانی، درناقه جوانی، اطوارمی فروشد!! مجنون،زاروحیران، سرگشته وپریشان، درگوشه خیابان ازبهرلقمه ای نان سیگار می فروشد!!
ﻗﻠﺒﻢ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺗﻮ ﺗﻼﻃﻢ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﺧﯿﺰﺵ ﻣﻮﺟﻬﺎ ﺗﻔﺎﻫﻢ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﭼﮑﺎﺭ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺍﺭﺩ
وای بر من تو همانی که امیدم بودی ؟ تو همان چشم سیه دلبر افسونگر من ؟ هرچه کوشم مگر این حادثه باور نکنم میدود یاد خطاهای تو در باور من
لبریز غزل بیا همی آهسته چون آیه بخوان مرا کمی آهسته آهسته مرا رها بکن از سر عشق تا در تو رها شوم دمی آهسته
دلگیرم از تمام خودم ، از زمان ، زمین از تو همیشه مثل خودم با دلم عجین این روزهای بی غزل این روزهای تلخ می خواستم کنار تو باشم فقط همین !
تو گفتی با منی ؛ من تار و تو پود ولی در با تو بودن دل نیاسود دلم ، بغضم ، غرورم را شکستی ببینم ! این کجایش عاشقی بود ؟
نداند کسى جز من و روز و شب که بر من چه روز و چه شبها گذشت چه حاصل ز دیروز و امروز من ؟ که این هر دو در فکر فردا گذشت
ندیدی چشم غمگین و تر من تو رفتی و نشد این باور من به پایت می نشینم تا بیفتد دوباره سایه ی تو بر سر من
ارباب شده ، گرفته یک برده دلم عمریست کشیده دور من نرده دلم چندیست که فکر میکنم حتی عشق چیزیست که از خودش در آورده دلم
یک عمر قفس بست مسیر نفسم را حالا که دری هست مرا بال و پری نیست حالا که مقدر شده آرام بگیرم سیلاب مرا برده و از من اثری نیست بگذار که درها همگی بسته بمانند وقتی که نگاهی نگران پشت دری نیست
مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن . . . که در طریقت ما جز این گناهی نیست. حافظ
دعاپشت دعابراي امدنت گناه پشت گناه براي نيامدنت دل درگيرميان اين دوانتخاب کدام اخر؟آمدنت يانيامدنت؟
ای آب ندیـده هــا و آبی شده هــا بی جبهه و جنگ انقلابی شده ها مدیون شب حمله ی جــانبـــازانید ای بر سر سفره آفتابی شده هـا
جهنم خُلق تنگ و خــوی زشت است بخند ای غنچــه تـــا اردیبهشت است شراب و شــعر و عشق و ســاز و آواز به هر جا جمع شد آنجا بهشت است
دل من گم شد،اگر پيدا شد،بسپاريد امانات رضا/و اگر از طپش افتاد دلم،ببريدش به ملاقات رضا/از رضاخواسته ام تا شايد،بگذارد كه غلامش باشم/همه گفتند محال است ولى،دلخوشم من به كرامات رضا
دلتنگم ..... و اين درد كمى نيست كه پشت هيچ خط تلفنى صداى تو نيست .... كه .... رو بر ميگردانم و جاى تو خاليست ...
لیلای باستانی، درناقه جوانی، اطوارمی فروشد!! مجنون،زاروحیران، سرگشته وپریشان، درگوشه خیابان ازبهرلقمه ای نان سیگار می فروشد!!
ﻗﻠﺒﻢ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺗﻮ ﺗﻼﻃﻢ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﺧﯿﺰﺵ ﻣﻮﺟﻬﺎ ﺗﻔﺎﻫﻢ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﭼﮑﺎﺭ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺍﺭﺩ
وای بر من تو همانی که امیدم بودی ؟ تو همان چشم سیه دلبر افسونگر من ؟ هرچه کوشم مگر این حادثه باور نکنم میدود یاد خطاهای تو در باور من
لبریز غزل بیا همی آهسته چون آیه بخوان مرا کمی آهسته آهسته مرا رها بکن از سر عشق تا در تو رها شوم دمی آهسته
دلگیرم از تمام خودم ، از زمان ، زمین از تو همیشه مثل خودم با دلم عجین این روزهای بی غزل این روزهای تلخ می خواستم کنار تو باشم فقط همین !
تو گفتی با منی ؛ من تار و تو پود ولی در با تو بودن دل نیاسود دلم ، بغضم ، غرورم را شکستی ببینم ! این کجایش عاشقی بود ؟
نداند کسى جز من و روز و شب که بر من چه روز و چه شبها گذشت چه حاصل ز دیروز و امروز من ؟ که این هر دو در فکر فردا گذشت
ندیدی چشم غمگین و تر من تو رفتی و نشد این باور من به پایت می نشینم تا بیفتد دوباره سایه ی تو بر سر من
ارباب شده ، گرفته یک برده دلم عمریست کشیده دور من نرده دلم چندیست که فکر میکنم حتی عشق چیزیست که از خودش در آورده دلم
یک عمر قفس بست مسیر نفسم را حالا که دری هست مرا بال و پری نیست حالا که مقدر شده آرام بگیرم سیلاب مرا برده و از من اثری نیست بگذار که درها همگی بسته بمانند وقتی که نگاهی نگران پشت دری نیست
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس شعر / اس ام اس دلپسند