{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
نیستیم ! به دنیا می آییم عکس ِ یک نفره می گیریم ! بزرگ می شویم ، عکس ِ دو نفره می گیریم ! پیر می شویم ، عکس ِ یک نفره می گیریم ... و بعد دوباره باز نیستیم
بی شک جهان را به عشق کسی آفریده اند ، چون من که آفریده ام از عشق جهانی برای تو !
میزی برای کار ، کاری برای تخت ، تختی برای خواب ، خوابی برای جان ، جانی برای مرگ ، مرگی برای یاد ، یادی برای سنگ ، این بود زندگی ...
انسانم ! ساکت ، چون درخت سیب ! گسترده ، چون مزرعه ی یونجه ! و بارور ، چون خوشه ی بلوط ! به جز خداوند ، چه کسی شایسته ی پرستش من خواهد بود ؟!
به من بگوييد فرزانه گانِ رنگ بوم و قلم چگونه خورشيدي را تصوير مي كنيد كه ترسيمش سراسر خاك را خاكستر نمي كند ؟
و رسالت من این خواهد بود تا دو استکان چای داغ را از میان دویست جنگ خونین به سلامت بگذرانم تا در شبی بارانی آن ها را با خدای خویش چشم در چشم هم نوش کنیم
ما چيستيم ؟! جز ملکلولهاي فعال ذهن زمين ، که خاطرات کهکشان هارا مغشوش ميکند!
کهکشانها کو زمینم؟ زمین کو وطنم؟ وطن کو خانه ام؟ خانه کو مادرم؟ مادر کو کبوترانم؟ من گم شدم در تو یا تو گم شدی در من ، ای زمان؟...
چه مهمانان بي دردسري هستند مردگان نه به دستي ظرفي را چرك مي كنند نه به حرفي دلي را آلوده تنها به شمعي قانعند و اندكي سكوت...
نیستیم ! به دنیا می آییم عکس ِ یک نفره می گیریم ! بزرگ می شویم ، عکس ِ دو نفره می گیریم ! پیر می شویم ، عکس ِ یک نفره می گیریم ... و بعد دوباره باز نیستیم
بی شک جهان را به عشق کسی آفریده اند ، چون من که آفریده ام از عشق جهانی برای تو !
میزی برای کار ، کاری برای تخت ، تختی برای خواب ، خوابی برای جان ، جانی برای مرگ ، مرگی برای یاد ، یادی برای سنگ ، این بود زندگی ...
انسانم ! ساکت ، چون درخت سیب ! گسترده ، چون مزرعه ی یونجه ! و بارور ، چون خوشه ی بلوط ! به جز خداوند ، چه کسی شایسته ی پرستش من خواهد بود ؟!
به من بگوييد فرزانه گانِ رنگ بوم و قلم چگونه خورشيدي را تصوير مي كنيد كه ترسيمش سراسر خاك را خاكستر نمي كند ؟
و رسالت من این خواهد بود تا دو استکان چای داغ را از میان دویست جنگ خونین به سلامت بگذرانم تا در شبی بارانی آن ها را با خدای خویش چشم در چشم هم نوش کنیم
ما چيستيم ؟! جز ملکلولهاي فعال ذهن زمين ، که خاطرات کهکشان هارا مغشوش ميکند!
کهکشانها کو زمینم؟ زمین کو وطنم؟ وطن کو خانه ام؟ خانه کو مادرم؟ مادر کو کبوترانم؟ من گم شدم در تو یا تو گم شدی در من ، ای زمان؟...
چه مهمانان بي دردسري هستند مردگان نه به دستي ظرفي را چرك مي كنند نه به حرفي دلي را آلوده تنها به شمعي قانعند و اندكي سكوت...
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس شعر / اس ام اس حسین پناهی