{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
صفر را بستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم از شما چه پنهان ما از درون زنگ زدیم!
در راه کشف حقیقت سقراط به شوکران رسید مسیح به میخ و صلیب ما نه اشتهای شوکران داریم نه طاقت میخ و صلیب پس بهتر است بجای کشف حقیقت برگردیم و کشکمان را بسابیم!
شب خیرات مادر ،یک ریز دعای باران خواند نزدیک های صبح رود کنار خانه پر شد از روی پل گذشت یواشکی به اتاق رفت پدر غسل ارتماسی کرد مادر ادامه داد: واجِب قریه اِلی ا... و ما به خیر و خوشی یتیم شدیم!
مواظب وسایلتون باشین! من بودم و جمشید و یک پادگان چشم قربان! از سلمانی که برگشتیم سرباز شدیم در تخت های دوطبقه، خوابهای مشترک دیدیم یک روز که من نبودم تخت جمشید را غارت کرده بودند!
این پارک پارکینگ می شود این درخت ،تیر برق این زمین چمن ، آسفالت و من که امروز به اصطلاح شاعرم روزی یک تکه سنگ می شوم با لوح یادبودی بر سینه درست،وسط همین میدان
جهان در اول دایره بود بعد از تصادف با یک کفشدوزک ذوزنقه شد تا در چهار گوشه ناهمگون آن بنشینیم و برای هم پاپوش بدوزیم! و شانه تخم مرغ، بوي كتاب ندهد!
نيروي جاذبه شاعران را سر به زير كرده است بر خلاف منجّمها كه هنوز سر به هوايند تمام سيبها افتادهاند و نيوتن، پشت وانت سيبزميني ميفروشد آهاي، آقاي تلسكوپ! گشتم نبود، نگرد نيست!
بهزیستی نوشته بود: شیر مادر ،مهر مادر ،جانشین ندارد شیر مادر نخورده،مهر مادر پرداخت شد پدر یک گاو خرید و من بزرگ شدم اما هیچ کس حقیقت مرا نشناخت جز معلم عزیز ریاضی ام که همیشه میگفت: گوساله ، بتمرگ!
پزشکان اصطلاحاتی دارند که ما نمی فهمیم ما دردهای داریم که آنها نمی فهمند نفهمی بد دردی است خوش به حال دامپزشکان!
من تعجب می کنم چطور روز روشن دو ئیدروژن با یک اکسیژن؛ ترکیب می شوند وآب ازآب تکان نمی خورد!
ازآجیل سفره عید چند پسته لال مانده است آنها که لب گشودند؛خورده شدند آنها که لال مانده اند ؛می شکنند دندانساز راست می گفت: پسته لال ؛سکوت دندان شکن است !
صفر را بستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم از شما چه پنهان ما از درون زنگ زدیم!
در راه کشف حقیقت سقراط به شوکران رسید مسیح به میخ و صلیب ما نه اشتهای شوکران داریم نه طاقت میخ و صلیب پس بهتر است بجای کشف حقیقت برگردیم و کشکمان را بسابیم!
شب خیرات مادر ،یک ریز دعای باران خواند نزدیک های صبح رود کنار خانه پر شد از روی پل گذشت یواشکی به اتاق رفت پدر غسل ارتماسی کرد مادر ادامه داد: واجِب قریه اِلی ا... و ما به خیر و خوشی یتیم شدیم!
مواظب وسایلتون باشین! من بودم و جمشید و یک پادگان چشم قربان! از سلمانی که برگشتیم سرباز شدیم در تخت های دوطبقه، خوابهای مشترک دیدیم یک روز که من نبودم تخت جمشید را غارت کرده بودند!
این پارک پارکینگ می شود این درخت ،تیر برق این زمین چمن ، آسفالت و من که امروز به اصطلاح شاعرم روزی یک تکه سنگ می شوم با لوح یادبودی بر سینه درست،وسط همین میدان
جهان در اول دایره بود بعد از تصادف با یک کفشدوزک ذوزنقه شد تا در چهار گوشه ناهمگون آن بنشینیم و برای هم پاپوش بدوزیم! و شانه تخم مرغ، بوي كتاب ندهد!
نيروي جاذبه شاعران را سر به زير كرده است بر خلاف منجّمها كه هنوز سر به هوايند تمام سيبها افتادهاند و نيوتن، پشت وانت سيبزميني ميفروشد آهاي، آقاي تلسكوپ! گشتم نبود، نگرد نيست!
بهزیستی نوشته بود: شیر مادر ،مهر مادر ،جانشین ندارد شیر مادر نخورده،مهر مادر پرداخت شد پدر یک گاو خرید و من بزرگ شدم اما هیچ کس حقیقت مرا نشناخت جز معلم عزیز ریاضی ام که همیشه میگفت: گوساله ، بتمرگ!
پزشکان اصطلاحاتی دارند که ما نمی فهمیم ما دردهای داریم که آنها نمی فهمند نفهمی بد دردی است خوش به حال دامپزشکان!
من تعجب می کنم چطور روز روشن دو ئیدروژن با یک اکسیژن؛ ترکیب می شوند وآب ازآب تکان نمی خورد!
ازآجیل سفره عید چند پسته لال مانده است آنها که لب گشودند؛خورده شدند آنها که لال مانده اند ؛می شکنند دندانساز راست می گفت: پسته لال ؛سکوت دندان شکن است !
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس شعر / اس ام اس اکبر اکسیر