{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
معلمم بخاطر برگ سفید نقاشی ام مرا تنبیه کرد اما من درون دفتر نقاشیم بی کسی خودم را کشیده بودم !
معنی دلتنگی رو فقط گل آفتابگردون می دونه زمانی که تمام شب رو به خاطر پایندی به خورشید و خیانت نکردن به اون سرش رو پایین می اندازه... کاش اندازه آفتابگردون نجیب بودیم..
دلتنگی هایم رابه بند میکشم شاید روزی لایق گریبانت شوند
پائیز ک حرف تازه ای نداره بارونم ک خیلی وقت باهام رفیقه این نبود توئه ک چشمامو ابری میکنه و دلمو میریزه زمین مثل ی برگ زرد و خشک
كاش يك دليل بود واسه نبودنت كاش يك نشانه بودقبل رفتنت لااقل يه بارخيلي بدبودي اون ميشد بهانه ي پست بودنت "اولين پستمه حمايت كنيد"
وقتی نامت می آید،چه بر زبانم و چه در ذهنم...... نامت برایم مساوی با روزهایی دوست داشتنیست با تو... عطر وجودت...یادت..... وتمامش یعنی همیشگی ترین همیشه
گاهی اوقات، نـــــــــــــــــه .....بیشتر وقتها به این می اندیشم که همچون قاصدکی آرام و بی صدا آمدی و بر شانه ام نشستی اما.... گویا قاصدکم تاب مرا دیگر ندارد.
مــن از دلتــنــگے هــایــــم بــــراے کسـے میــنــویــســم ڪـﮧ حتـے یــڪبــار حتـے یـڪبــار دلــش بــرایــم تنــگــ نـشــد
یک دردهایی تمامی ندارن!حتی با بوسای بابا و مامان هم خوب نمیشن! این درد وحشتناک اسمش"عشق" است...
آرامـ تر سکوت کن...! صدای بیـ تفاوتیتـ آزارم می دهد...!
اون مرد زندگی نیست . . . واسه هوس میخوادت . . . اون لحظه ای که میخوایش . . . نمیرسه به دادت . . . *علی عبدالمالکی*
ایـن بـی تــفـآوتـیهـآ.... ایــن بـی خــَـبــَـری هــآ.... نــَـبـودَن هآ .... نــَـدیــدَن هــآ ..... یــَـعـنـی بــُـرو .... گـــآهــی چـِـقــَـدر خِــنـگ مـیـشــویـم ....
مــن از مـرگ مـاهـی هــا مـیـتـرسـم و گـرنـهـ درد دلـهـایــم را بـهـ دریـــا مـی گـفـتـم .
خودت باش!به اعتبار هیچ شانه ای اشک نریز... به اعتبار هر اشکی شانه نباش! ادمی به خودی خود نمی افتد، اگر بیفتداز همان سمتی می افتد که تکیه کرده است.
ساعت اتاقم را شکسته ام ، به عقب که باز نمیگردد،اعصابم خورد میشود ..
آسمان به آسمان . . . کوچه به کوچه . . . رویا به رویا . . . هر جایی که می نگرم با منی اما باز دلم برایت تنگ می شود !
معلمم بخاطر برگ سفید نقاشی ام مرا تنبیه کرد اما من درون دفتر نقاشیم بی کسی خودم را کشیده بودم !
معنی دلتنگی رو فقط گل آفتابگردون می دونه زمانی که تمام شب رو به خاطر پایندی به خورشید و خیانت نکردن به اون سرش رو پایین می اندازه... کاش اندازه آفتابگردون نجیب بودیم..
دلتنگی هایم رابه بند میکشم شاید روزی لایق گریبانت شوند
پائیز ک حرف تازه ای نداره بارونم ک خیلی وقت باهام رفیقه این نبود توئه ک چشمامو ابری میکنه و دلمو میریزه زمین مثل ی برگ زرد و خشک
كاش يك دليل بود واسه نبودنت كاش يك نشانه بودقبل رفتنت لااقل يه بارخيلي بدبودي اون ميشد بهانه ي پست بودنت "اولين پستمه حمايت كنيد"
وقتی نامت می آید،چه بر زبانم و چه در ذهنم...... نامت برایم مساوی با روزهایی دوست داشتنیست با تو... عطر وجودت...یادت..... وتمامش یعنی همیشگی ترین همیشه
گاهی اوقات، نـــــــــــــــــه .....بیشتر وقتها به این می اندیشم که همچون قاصدکی آرام و بی صدا آمدی و بر شانه ام نشستی اما.... گویا قاصدکم تاب مرا دیگر ندارد.
مــن از دلتــنــگے هــایــــم بــــراے کسـے میــنــویــســم ڪـﮧ حتـے یــڪبــار حتـے یـڪبــار دلــش بــرایــم تنــگــ نـشــد
یک دردهایی تمامی ندارن!حتی با بوسای بابا و مامان هم خوب نمیشن! این درد وحشتناک اسمش"عشق" است...
آرامـ تر سکوت کن...! صدای بیـ تفاوتیتـ آزارم می دهد...!
اون مرد زندگی نیست . . . واسه هوس میخوادت . . . اون لحظه ای که میخوایش . . . نمیرسه به دادت . . . *علی عبدالمالکی*
ایـن بـی تــفـآوتـیهـآ.... ایــن بـی خــَـبــَـری هــآ.... نــَـبـودَن هآ .... نــَـدیــدَن هــآ ..... یــَـعـنـی بــُـرو .... گـــآهــی چـِـقــَـدر خِــنـگ مـیـشــویـم ....
مــن از مـرگ مـاهـی هــا مـیـتـرسـم و گـرنـهـ درد دلـهـایــم را بـهـ دریـــا مـی گـفـتـم .
خودت باش!به اعتبار هیچ شانه ای اشک نریز... به اعتبار هر اشکی شانه نباش! ادمی به خودی خود نمی افتد، اگر بیفتداز همان سمتی می افتد که تکیه کرده است.
ساعت اتاقم را شکسته ام ، به عقب که باز نمیگردد،اعصابم خورد میشود ..
آسمان به آسمان . . . کوچه به کوچه . . . رویا به رویا . . . هر جایی که می نگرم با منی اما باز دلم برایت تنگ می شود !
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس مفید