{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
یادتونه بعد کلی التماس بابامون برامون دوچرخه میخرید آآآآآخ چ حالی میداد موقعی ک تو کوچه سوارش میشدیم و دل بچه های همسایه رو آب میکردیم هی ی ی ی ی ی بچگی کجایی ک یادت بخیر
سال دوم دبیرستان ، ما رشتمون تجربی بود ؛ یه معلم فیزیک داشتیم هر وقت باهاش در مورد کنکور حرف میزدیم به ما میگفت شما همتون آب یاری گیاهان دریایی قبول میشید!!!
داییم راننده تاکسی هس.یه روز چن تا از این پسر شیطونای دبیرستانی رو سوار میکنه وقتی به مقصد میرسن همشون پیاده میشن و یکیشون میگه 1،2،3 و هرکدوم به طرفی فرار میکنن و دایی بیچاره ما بی کرایه میمونه.
شمام مثل من اوایل ک میخاستین سیکار بکشین نخی میخریدین و هر بار میگفتین این دیگه نخ آخره و آخرشم معتاد میشدین؟؟؟؟؟؟
یادش بخیر یه زمانی دفترامون خط کشی نداشت با خودکار قرمز دو طرفش خط میکشیدیم،همیشه هم این خط کش لامصــب کج میشد گند میزد توش میرفت :))
ببینم شما هم کودکیاتون اینه من میشستید رو صندلی و یه سینی گرد میگرفتید دستتون و جو رانندگی تو فرمول یک بهتون دست میداد؟؟؟؟؟
سر زنگ شیمی استاد میگه بچه ها فسفر سفید رو میتونیم با چاقو ببریم.یکی از بچه ها میپرسه اقا جنسش چیه؟ معلم:-0 شاگردی که سوال پرسید:-) نیلز بر:-0 انجمن شیمی ایران:-(
مامانم بهم زنگ زده. من : جانم؟ مامانم : جانم نیست منم.!!!
یه بار یه پونصدی کهنه دادم به یه گدا بهم گفت اینو صندوق صدقات بندازی قبول نمیکنه عوضش کن!! من :| گداهه ;)) بچه ی دونگ یی :|
رفته بودم مصاحبه براي استخدام! ازم پرسيدن: امسال سال چيه؟ گفتم: نهنگ! پاشو برو بعدي بگو بياد!!! اعصاب ندارنا . . . مگه نهنگ نیست ؟:|
این چند روزه بس که با کامپیوتر کار میکنم قاط زدم … امروز قوری از دستم افتاد کف آشپزخونه ؛ داشتم دنبال ctrl+z میگشتم !
به دوستم میگم اون دختر با انتخاب تو ثابت کرده که نه براش قیافه مهمه و نه پول و نه هيكل و نه شخصيت. یعنی می خواستم بگم خودتو میخواد!!! :| به نظرتون بد گفتم؟!؟!؟ فكر كنم بش بر خورد :دی
ملت میرن لندن برمیگردن فارسی رو با لهجه بریتیش صحبت میکنن. دوستم از تاجیکستان اومده تهران،تو تاکسی بودیم. راننده تاکسی لهجه شو شنید، پرسید شما چاه هم میکنی؟؟؟
دخدره عکسشو گذاشته زیرش نوشته و این منم، یک دختر! . . . از همین تریبون خواستم ازش بابت راهنمائیش تشکر کنم من شخصا" مونده بودم این دیگه چجور جونوری میتونه باشه؟:|
یه رفیق دارم از اقتصاد هیچی حالیش نمیشه! وقتی پنج دقیقه باهاش بحث اقتصادی میکنی، فقط فعل های جملات رو می فهمه! در این حد! حالا رشته اقتصاد دانشگاه تهران قبول شده!!!!! کار دنیا رو ببین!!!
اومدم تو پذیرایی میبینم داداشم زل زده به پیتزاشو شعر شادمهرو میخونه: تمام تو سهمه منه .. منو میگی :| داداشم=))
یادتونه بعد کلی التماس بابامون برامون دوچرخه میخرید آآآآآخ چ حالی میداد موقعی ک تو کوچه سوارش میشدیم و دل بچه های همسایه رو آب میکردیم هی ی ی ی ی ی بچگی کجایی ک یادت بخیر
سال دوم دبیرستان ، ما رشتمون تجربی بود ؛ یه معلم فیزیک داشتیم هر وقت باهاش در مورد کنکور حرف میزدیم به ما میگفت شما همتون آب یاری گیاهان دریایی قبول میشید!!!
داییم راننده تاکسی هس.یه روز چن تا از این پسر شیطونای دبیرستانی رو سوار میکنه وقتی به مقصد میرسن همشون پیاده میشن و یکیشون میگه 1،2،3 و هرکدوم به طرفی فرار میکنن و دایی بیچاره ما بی کرایه میمونه.
شمام مثل من اوایل ک میخاستین سیکار بکشین نخی میخریدین و هر بار میگفتین این دیگه نخ آخره و آخرشم معتاد میشدین؟؟؟؟؟؟
یادش بخیر یه زمانی دفترامون خط کشی نداشت با خودکار قرمز دو طرفش خط میکشیدیم،همیشه هم این خط کش لامصــب کج میشد گند میزد توش میرفت :))
ببینم شما هم کودکیاتون اینه من میشستید رو صندلی و یه سینی گرد میگرفتید دستتون و جو رانندگی تو فرمول یک بهتون دست میداد؟؟؟؟؟
سر زنگ شیمی استاد میگه بچه ها فسفر سفید رو میتونیم با چاقو ببریم.یکی از بچه ها میپرسه اقا جنسش چیه؟ معلم:-0 شاگردی که سوال پرسید:-) نیلز بر:-0 انجمن شیمی ایران:-(
مامانم بهم زنگ زده. من : جانم؟ مامانم : جانم نیست منم.!!!
یه بار یه پونصدی کهنه دادم به یه گدا بهم گفت اینو صندوق صدقات بندازی قبول نمیکنه عوضش کن!! من :| گداهه ;)) بچه ی دونگ یی :|
رفته بودم مصاحبه براي استخدام! ازم پرسيدن: امسال سال چيه؟ گفتم: نهنگ! پاشو برو بعدي بگو بياد!!! اعصاب ندارنا . . . مگه نهنگ نیست ؟:|
این چند روزه بس که با کامپیوتر کار میکنم قاط زدم … امروز قوری از دستم افتاد کف آشپزخونه ؛ داشتم دنبال ctrl+z میگشتم !
به دوستم میگم اون دختر با انتخاب تو ثابت کرده که نه براش قیافه مهمه و نه پول و نه هيكل و نه شخصيت. یعنی می خواستم بگم خودتو میخواد!!! :| به نظرتون بد گفتم؟!؟!؟ فكر كنم بش بر خورد :دی
ملت میرن لندن برمیگردن فارسی رو با لهجه بریتیش صحبت میکنن. دوستم از تاجیکستان اومده تهران،تو تاکسی بودیم. راننده تاکسی لهجه شو شنید، پرسید شما چاه هم میکنی؟؟؟
دخدره عکسشو گذاشته زیرش نوشته و این منم، یک دختر! . . . از همین تریبون خواستم ازش بابت راهنمائیش تشکر کنم من شخصا" مونده بودم این دیگه چجور جونوری میتونه باشه؟:|
یه رفیق دارم از اقتصاد هیچی حالیش نمیشه! وقتی پنج دقیقه باهاش بحث اقتصادی میکنی، فقط فعل های جملات رو می فهمه! در این حد! حالا رشته اقتصاد دانشگاه تهران قبول شده!!!!! کار دنیا رو ببین!!!
اومدم تو پذیرایی میبینم داداشم زل زده به پیتزاشو شعر شادمهرو میخونه: تمام تو سهمه منه .. منو میگی :| داداشم=))
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس خفن