صرف فعل نشستن به گویش لری: مو بَنیشوم، تونَم بَنیشی، اونوم بَنیشَ، ما که بَنیشیم، شومام که بَنیشید، دیه جا نی اونا بنیشَن

تركه رو به زور وادار به نماز خوندن مي كنن. بعد مي بينن نشسته داره همين جوري دعا مي كنه. ميرن گوش ميدن مي بينن ميگه: خدايا! اينا منو به زور وادار كردن به نماز خوندن، تو خودت قبول نكن!!!

غضنفر:داداش اگه این نوار غزه دستت اومد بده مام گوش کنیم. حیف نون:نه احمق نوار غزه یه جور نوار بهداشتیه مگه نشنیدی میگن نوار غزه خونین شد!

یه روز یه حیف نون داره تو رودخونه هی میره زیر آب میاد بالا . ازش میپرسن چیکار میکنی میگه اومدم اینجا توالت ولی هرچی میگردم سنگ پیدا نمیکنم خودمو پاک کنم

سرفصل انشای یک لر: به نام خدایی که هر چی می کشم از دست اوست...

طرف نصف قرص خوابشو ميخوره شب يه چشمش باز ميمونه

یار من خوب است و یک رسمش بد است با بدان خوب است و با خوبان بد است

من بد بودم، اما بدی نبودم، از بدی گریختم، دنیا مرا نفرین کرد و سال بد در رسید

آن سوی دلتنگی ها همیشه خدایست که داشتن آن جبران همه نداشتن هاست ...

اگه یه همزبون می خوای یه یار مهربون می خوای خودش رو حیرونت کنه جونش رو قربونت کنه اصلا رو من حساب نکن

قلب ما سکونتگاه کسانیست که دوستشان داریم حتی در سرزمین های دور

گرچه یوسف را عزیر مصر با درهم خرید ، من تو را با نقد جان و دل خریدارم عزیز

وقتی داری فکر می کنی که من دارم فکر می کنم که تو داری فکر می کنی که من به چی فکر میکنم دلم می خواد که فکر کنی که من به تو فکر میکنم .

این ساعت مچیمه ، عقربه هاشو برداشتم تا نفمم چند ساعت ندیدمت .

اهلا و سهلا ، این اس ام اس از کشور عشق ، شهر مهر ، محله صفا ، پلاک محبت ، طبقه رفاقت اومده بگه : در حالی یادتم که دوستت دارم .

از با تو بودن برایم عادتی ساختی که بی تو بودن را باور نمی کنم .