{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
قل مراد میره خواستگاری دختر رو می بینه ازش خوشش نمیاد میگه: ما می ریم یه دوری می زنیم بر می گردیم
دایناسور به دوست دخترش میگه بیا بریم سینما دوست دختره میگه نمیام میگه بریم رستوران میگه نه میگه بریم خونه ی من میگه نه بهش میگه همین كارها رو كردی كه نسلمون مونقرض شد!
از آفتاب گردون پرسیدم چرا شبا سرت پایینه ، گفت ستاره چشمک میزنه نمیخوام به خورشید خیانت کنم ، *آفتاب گردونتم خورشید من *
شمع می سوزد و پروانه به دورش نگران ، ما که می سوزیم و پروانه نداریم چه کنیم.
از غضنفر می پرسن این علامت جمجمه و استخوان که دزدای دریایی دارن یعنی چی؟ غضنفر یه کم فکر می کنه میگه یعنی خوردن کله پاچه در کشتی ممنوع
چهار شباهت زن با موتور گازی؟ یکدنده ، پرسروصدا ، بی ظرفیت ، کم مصرف
از یارو می پرسن از چه رنگی خوشت میاد؟!! میگه : کمرنگ!!
از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه ؟ میگه : من از شیشه پاک کن استفاده می کنم.
قانون دوم نیوتن: عشق در پسر ها هرگز از بین نمی رود بلکه از دختری به دختر دیگر انتقال می یابد
فقط با روشن كردن یك بخاری اضافه شما هم در تعطیل شدن مدارس دانشگاهها و ادارات سهیم باشید.هم اكنون نیازمند یاری سبزتان هستیم
ازدواج مثل توالت عمومی میمونه!! بیرون هر دو تا باشی دوست داری واردش بشی!!! واردشون که شدی دوست داری هر چه سریعتر از اون خارج بشی!!!!
مادر و بچه جلوی قفس میمونه ... بچه : مامان این میمون شبیه عمه کبری است... مادر : وای! عزیزم اگه به گوشش برسه خیلی ناراحت میشه ها. بچه : مامان من خیلی یواش گفتم میمونه نشنید!
یارو همش لباس مشکی می پوشیده دوستاش بهش میگن چرا همش مشکی می پوشی؟ میگه : آخه من ختم روزگارم!!!
زن: این یکدست قاشق و چنگالی که عمه ات به ما کادوی عروسی داده، حتما ازجنس نقره نیست. مرد: مگه تو نقره شناسی؟ زن: نقرهشناس نیستم، ولی عمه ات رو خوب میشناسم.
پسرک دوان دوان به خانه آمد و به مادرش گفت: مامان پنجاه تومن بهم بده تا به یه مرد فقیر بدم. مادر پنجاه تومان به پسرک داد و پرسید: حالا اون مرد فقیر کجاست؟ پسرک گفت: سرکوچه است. داره بستنی میفروشه.
شخصی زورگو در خیابان سیلی محکمی به بینوایی زد. بینوا گفت : شوخی بود یا جدی؟ زورگو گفت : جدی بود. بینوا گفت : خدا را شکر که جدی زدی ، چون من اصلا با کسی شوخی ندارم!!!!
قل مراد میره خواستگاری دختر رو می بینه ازش خوشش نمیاد میگه: ما می ریم یه دوری می زنیم بر می گردیم
دایناسور به دوست دخترش میگه بیا بریم سینما دوست دختره میگه نمیام میگه بریم رستوران میگه نه میگه بریم خونه ی من میگه نه بهش میگه همین كارها رو كردی كه نسلمون مونقرض شد!
از آفتاب گردون پرسیدم چرا شبا سرت پایینه ، گفت ستاره چشمک میزنه نمیخوام به خورشید خیانت کنم ، *آفتاب گردونتم خورشید من *
شمع می سوزد و پروانه به دورش نگران ، ما که می سوزیم و پروانه نداریم چه کنیم.
از غضنفر می پرسن این علامت جمجمه و استخوان که دزدای دریایی دارن یعنی چی؟ غضنفر یه کم فکر می کنه میگه یعنی خوردن کله پاچه در کشتی ممنوع
چهار شباهت زن با موتور گازی؟ یکدنده ، پرسروصدا ، بی ظرفیت ، کم مصرف
از یارو می پرسن از چه رنگی خوشت میاد؟!! میگه : کمرنگ!!
از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه ؟ میگه : من از شیشه پاک کن استفاده می کنم.
قانون دوم نیوتن: عشق در پسر ها هرگز از بین نمی رود بلکه از دختری به دختر دیگر انتقال می یابد
فقط با روشن كردن یك بخاری اضافه شما هم در تعطیل شدن مدارس دانشگاهها و ادارات سهیم باشید.هم اكنون نیازمند یاری سبزتان هستیم
ازدواج مثل توالت عمومی میمونه!! بیرون هر دو تا باشی دوست داری واردش بشی!!! واردشون که شدی دوست داری هر چه سریعتر از اون خارج بشی!!!!
مادر و بچه جلوی قفس میمونه ... بچه : مامان این میمون شبیه عمه کبری است... مادر : وای! عزیزم اگه به گوشش برسه خیلی ناراحت میشه ها. بچه : مامان من خیلی یواش گفتم میمونه نشنید!
یارو همش لباس مشکی می پوشیده دوستاش بهش میگن چرا همش مشکی می پوشی؟ میگه : آخه من ختم روزگارم!!!
زن: این یکدست قاشق و چنگالی که عمه ات به ما کادوی عروسی داده، حتما ازجنس نقره نیست. مرد: مگه تو نقره شناسی؟ زن: نقرهشناس نیستم، ولی عمه ات رو خوب میشناسم.
پسرک دوان دوان به خانه آمد و به مادرش گفت: مامان پنجاه تومن بهم بده تا به یه مرد فقیر بدم. مادر پنجاه تومان به پسرک داد و پرسید: حالا اون مرد فقیر کجاست؟ پسرک گفت: سرکوچه است. داره بستنی میفروشه.
شخصی زورگو در خیابان سیلی محکمی به بینوایی زد. بینوا گفت : شوخی بود یا جدی؟ زورگو گفت : جدی بود. بینوا گفت : خدا را شکر که جدی زدی ، چون من اصلا با کسی شوخی ندارم!!!!
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس توپ