{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
بعضی ها دستشان «رو» میشود امـــــا رویشان کم نمی شود! چقدم زیاد هستن این بعضی ها . . .
آغوش من سرزمین تو بود؛ کاش قدری عرقِ میهن پرستی داشتی وطن فروش!
باید به بعضی ها گفت: “ناراحت چی هستی؟ دنیا که به آخر نرسیده…!!!” من نشد ؛ یکی دیگه! تو که عادت داری . . .
لعنتی هرچه داشتم رو کردم! اما تو… اسیر نشدی… سیر شدی!
بعضی ها از دور می درخشند! نزدیک که میشوی یک تکه شیشه ی شکسته ای بیشتر نیستند که باید لگدی بهش زد تا از مسیر نور آفتاب دور شوند و چشمان دیگری را خیره نکند و گول نزنند . . .
عده ای مثل قرص جوشانند… در لیوان آب که بیاندازیشان طوری غلیان کرده و کف می کنند که سر می روند… اما کافی است کمی صبر کنی بعد می بینی که از نصف لیوان هم کمترند…
گُفتــــــــ :مَـــرا فَــرامــوش کُـטּ اَمّـــا نَــدانستـــــ ڪـﮧ اَصــلـاً اَرزش ِ بـﮧ یــاد مـــانـدَטּ رآ نَــداشتـــــــ…!
با بعضی ها زیادی که صادق باشی رودل می کنند دیگر هزار عرق نعنا هم جوابشان را نمی دهد
کاش یکی بود که توی کوچهها داد میزد خاطره خشکیه… خاطره خشکیه… اونوقت همه ی خاطراتتو همونایی که ارزش گرفتن دمپاییِ پاره هم ندارن میریختم تو کیسه و میدادم بهش و میرفت ردِ کارش!
بعضی زخمها هست که هر روز صبح ، باید پانسمانش را باز کنی وروش نمک بپاشی ! تا یادت نرود… دیگر ،سراغ بعضی آدما نبــاید رفت !!
وقتی میرفت: گفتم: کجا؟ گفت: به درک… منم گفتم: به درک… و این چنین بود که ما در اوج تفاهم از هم جدا شدیم… !
لاشـــه ی عشقت خواهد گــَندید وقتــی طبق عادتـــــِ همیشــه! تقدیمش میکنــی به غیـــــر…!
پایان سریال دروغ هایت بود آخرین لبخندت . . . و چه ساده بودم من !! که تا تیتراژ پایانی به پای تو نشستم … !!
عجیب شباهتی داشتی با دریا؛ دریا نیز غرقش که می شوی پس ات می زند …!
خیلی از یخ کردن های ما از سرما نیست …. لحن بعضی ها زمستونیـــــــــه …!
وقتی ارزش ها عوض می شوند؛ عوضی ها با ارزش می شوند …!
بعضی ها دستشان «رو» میشود امـــــا رویشان کم نمی شود! چقدم زیاد هستن این بعضی ها . . .
آغوش من سرزمین تو بود؛ کاش قدری عرقِ میهن پرستی داشتی وطن فروش!
باید به بعضی ها گفت: “ناراحت چی هستی؟ دنیا که به آخر نرسیده…!!!” من نشد ؛ یکی دیگه! تو که عادت داری . . .
لعنتی هرچه داشتم رو کردم! اما تو… اسیر نشدی… سیر شدی!
بعضی ها از دور می درخشند! نزدیک که میشوی یک تکه شیشه ی شکسته ای بیشتر نیستند که باید لگدی بهش زد تا از مسیر نور آفتاب دور شوند و چشمان دیگری را خیره نکند و گول نزنند . . .
عده ای مثل قرص جوشانند… در لیوان آب که بیاندازیشان طوری غلیان کرده و کف می کنند که سر می روند… اما کافی است کمی صبر کنی بعد می بینی که از نصف لیوان هم کمترند…
گُفتــــــــ :مَـــرا فَــرامــوش کُـטּ اَمّـــا نَــدانستـــــ ڪـﮧ اَصــلـاً اَرزش ِ بـﮧ یــاد مـــانـدَטּ رآ نَــداشتـــــــ…!
با بعضی ها زیادی که صادق باشی رودل می کنند دیگر هزار عرق نعنا هم جوابشان را نمی دهد
کاش یکی بود که توی کوچهها داد میزد خاطره خشکیه… خاطره خشکیه… اونوقت همه ی خاطراتتو همونایی که ارزش گرفتن دمپاییِ پاره هم ندارن میریختم تو کیسه و میدادم بهش و میرفت ردِ کارش!
بعضی زخمها هست که هر روز صبح ، باید پانسمانش را باز کنی وروش نمک بپاشی ! تا یادت نرود… دیگر ،سراغ بعضی آدما نبــاید رفت !!
وقتی میرفت: گفتم: کجا؟ گفت: به درک… منم گفتم: به درک… و این چنین بود که ما در اوج تفاهم از هم جدا شدیم… !
لاشـــه ی عشقت خواهد گــَندید وقتــی طبق عادتـــــِ همیشــه! تقدیمش میکنــی به غیـــــر…!
پایان سریال دروغ هایت بود آخرین لبخندت . . . و چه ساده بودم من !! که تا تیتراژ پایانی به پای تو نشستم … !!
عجیب شباهتی داشتی با دریا؛ دریا نیز غرقش که می شوی پس ات می زند …!
خیلی از یخ کردن های ما از سرما نیست …. لحن بعضی ها زمستونیـــــــــه …!
وقتی ارزش ها عوض می شوند؛ عوضی ها با ارزش می شوند …!
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس سوژه