{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
پلکهای مرطوب مرا باور کن این باران نیست که میبارد صدای خسته ی من است که از چشمانم بیرون می ریزند . . .
هنوز هم وقتی باران می آید تنم را به قطرات باران می سپارم می گویند باران رساناست شاید دستهای من را هم به دستهای تو برساند
آهاے همیشگے ترینم! تمام فعل هاے ماضے ام را ببر.. چہ در گذر باشے چہ نباشے براے من استمــــــــــــــــــــــــــــــــــــرارے خواهے بود.. من هر لحظه تو را صرف مے کنم
تـــو برمی گردی و زندگی را از جایی که پاره شده دوباره به هم می دوزیم در صندوقِ خاطره ها هنوز نخ برای بخیه زدن هستـــــــــ…!
ایـن شــعرهـــا بـــرونــد بــه جــهنّم مــن فقــط دیــوانـه ی آن لحــظه ام… که قــــلبت… زیــــر ســـرم دسـت و پـــا بزند….
به سلامتی پدری که “نمی توانم” را در چشمانش زیاد دیدیم، ولی از زبانش هرگز نشنیدم…
سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچه اش تقسیم می کنه، اما غصه شو با سیگارش…
به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف می پوشه می ره کارگری، برای سیر کردن شکم بچه اش، اما بچه اش خجالت می کشه به دوستاش بگه این پدرمه…
هیچگاه زانو نخواهم زد... حتی اگر سقف آسمان کوتاه تر از قامتم گردد!
اگر همان كار هايي را ميكنيد كه قبلا ميكرديد پس همان موفقيت هايي را خواهيد داشت كه قبلا داشتيد
در پشت هیچ در بسته ای ننشینید تا روزی باز شود . راه کار دیگری جستجو کنید و اگر نیافتید همان در را بشکنید
گاهی وقتا ممکن قدرت انجام یه کارایی رو داشته باشی اما سوال اینجاس ، حقش رو هم داری؟ .
از دردهای کوچک است که انسان می نالد... وقتی ضربه سهمگین باشد انسان لال میشود.
شاید جنگ خاتمه یافته باشد اما مبارزه هیچگاه پایان نخواهد یافت.
برای خود زندگی کنیم نه برای نمایش دادن آن به دیگران.
اگرنيت يک ساله داريد برنج بکاريد اگه نيت ده ساله داريد درخت غرس کنيد، اگه نيت صد ساله داريد آدم تربيت کنید
پلکهای مرطوب مرا باور کن این باران نیست که میبارد صدای خسته ی من است که از چشمانم بیرون می ریزند . . .
هنوز هم وقتی باران می آید تنم را به قطرات باران می سپارم می گویند باران رساناست شاید دستهای من را هم به دستهای تو برساند
آهاے همیشگے ترینم! تمام فعل هاے ماضے ام را ببر.. چہ در گذر باشے چہ نباشے براے من استمــــــــــــــــــــــــــــــــــــرارے خواهے بود.. من هر لحظه تو را صرف مے کنم
تـــو برمی گردی و زندگی را از جایی که پاره شده دوباره به هم می دوزیم در صندوقِ خاطره ها هنوز نخ برای بخیه زدن هستـــــــــ…!
ایـن شــعرهـــا بـــرونــد بــه جــهنّم مــن فقــط دیــوانـه ی آن لحــظه ام… که قــــلبت… زیــــر ســـرم دسـت و پـــا بزند….
به سلامتی پدری که “نمی توانم” را در چشمانش زیاد دیدیم، ولی از زبانش هرگز نشنیدم…
سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچه اش تقسیم می کنه، اما غصه شو با سیگارش…
به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف می پوشه می ره کارگری، برای سیر کردن شکم بچه اش، اما بچه اش خجالت می کشه به دوستاش بگه این پدرمه…
هیچگاه زانو نخواهم زد... حتی اگر سقف آسمان کوتاه تر از قامتم گردد!
اگر همان كار هايي را ميكنيد كه قبلا ميكرديد پس همان موفقيت هايي را خواهيد داشت كه قبلا داشتيد
در پشت هیچ در بسته ای ننشینید تا روزی باز شود . راه کار دیگری جستجو کنید و اگر نیافتید همان در را بشکنید
گاهی وقتا ممکن قدرت انجام یه کارایی رو داشته باشی اما سوال اینجاس ، حقش رو هم داری؟ .
از دردهای کوچک است که انسان می نالد... وقتی ضربه سهمگین باشد انسان لال میشود.
شاید جنگ خاتمه یافته باشد اما مبارزه هیچگاه پایان نخواهد یافت.
برای خود زندگی کنیم نه برای نمایش دادن آن به دیگران.
اگرنيت يک ساله داريد برنج بکاريد اگه نيت ده ساله داريد درخت غرس کنيد، اگه نيت صد ساله داريد آدم تربيت کنید
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس سوژه