{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
هی تو… نمیدانم نامت را چه بگذارم… مخاطب خاص… تمام زندگی… دلیل نفس کشیدنم… همه وجود… یا تنها عشقم… به هر نامی که باشی… بدان… آرام… برایت جان میدهم… وقتی تو نباشی…
اگه یه دفعه بهت زنگ نزد یا اس نداد یا حالتو نپرسید...مثبت فکر کن.... شاید مرده...!!!!!!
خنده ام میگیرد وقتی پس از مدت ها بی خبری بی آنکه سراغی از این دل آواره بگیری میگویی : دلم برایت تنگ است یا مرا به بازی گرفته ای یا معنی واژه هایت را خوب نمیدانی دلتنگی ارزانی خودت . . .
بی هیچ صدائی می آیند زمانی که نمی دانی در دلت یک مزرعه آرزو می کارند و… بی هیج نشانی از دلت می گریزند تا تمام چیزی که به یاد می آوری حسرتی باشد به درازای زندگی چه قدر بی رحمند رویاهـا . . .
ای همیشه جاودانه در میان لحظه هایم غصه معنایی ندارد تا تو می خندی برایم . . .
باد آورده را باد می برد اما تو که با پای خودت آمده بودی . . .
تراشکـــــــار ماهـــــــری شده ام بس کـــــــه تـــــــو نیـــــــامدی و من بـــــــرای دلــــــــم بهانـــــــه تراشیدم . . . !
آنقدر میوه های سمپاشی شده به خوردمان دادند که این روزها با حرف هایمان هم ، آدم می کشیم . . .
مستانه هایم شروع می شود آن گاه که گیسوهایت را در شراب، جلا می دهی
روی کفنم بنویسید موریانه ها زهرمارتان این تن که می خورید حسرت شیرین بود که خاک به آغوش کشید !
دیکتاتور تویی و آغوشت ! که هر بار مرا تسلیم می کند . . . !
دیشب که باران آمد … میخواستم سراغت را بگیرم … اما خوب میدانستم این بار هم که پیدایت کنم ، باز زیر چتر دیگرانی . . .
چه رسم تلخی ست تو ، بی خبر از من و تمام من ، درگیر تو !
دوستی ها کمرنگ ، بی کسی ها پیداست / راست گفتی سهراب ، آدم اینجا تنهاست . . .
پایان سریال دروغ هایت بود آخرین لبخندت و چه ساده بودم من که تا تیتراژ پایانی به پای تو نشستم . . .
ذهنم فلج می شـــــود… وقتی می خوانمت و تو حتی نمیگویی جـــــــــانم . . .
هی تو… نمیدانم نامت را چه بگذارم… مخاطب خاص… تمام زندگی… دلیل نفس کشیدنم… همه وجود… یا تنها عشقم… به هر نامی که باشی… بدان… آرام… برایت جان میدهم… وقتی تو نباشی…
اگه یه دفعه بهت زنگ نزد یا اس نداد یا حالتو نپرسید...مثبت فکر کن.... شاید مرده...!!!!!!
خنده ام میگیرد وقتی پس از مدت ها بی خبری بی آنکه سراغی از این دل آواره بگیری میگویی : دلم برایت تنگ است یا مرا به بازی گرفته ای یا معنی واژه هایت را خوب نمیدانی دلتنگی ارزانی خودت . . .
بی هیچ صدائی می آیند زمانی که نمی دانی در دلت یک مزرعه آرزو می کارند و… بی هیج نشانی از دلت می گریزند تا تمام چیزی که به یاد می آوری حسرتی باشد به درازای زندگی چه قدر بی رحمند رویاهـا . . .
ای همیشه جاودانه در میان لحظه هایم غصه معنایی ندارد تا تو می خندی برایم . . .
باد آورده را باد می برد اما تو که با پای خودت آمده بودی . . .
تراشکـــــــار ماهـــــــری شده ام بس کـــــــه تـــــــو نیـــــــامدی و من بـــــــرای دلــــــــم بهانـــــــه تراشیدم . . . !
آنقدر میوه های سمپاشی شده به خوردمان دادند که این روزها با حرف هایمان هم ، آدم می کشیم . . .
مستانه هایم شروع می شود آن گاه که گیسوهایت را در شراب، جلا می دهی
روی کفنم بنویسید موریانه ها زهرمارتان این تن که می خورید حسرت شیرین بود که خاک به آغوش کشید !
دیکتاتور تویی و آغوشت ! که هر بار مرا تسلیم می کند . . . !
دیشب که باران آمد … میخواستم سراغت را بگیرم … اما خوب میدانستم این بار هم که پیدایت کنم ، باز زیر چتر دیگرانی . . .
چه رسم تلخی ست تو ، بی خبر از من و تمام من ، درگیر تو !
دوستی ها کمرنگ ، بی کسی ها پیداست / راست گفتی سهراب ، آدم اینجا تنهاست . . .
پایان سریال دروغ هایت بود آخرین لبخندت و چه ساده بودم من که تا تیتراژ پایانی به پای تو نشستم . . .
ذهنم فلج می شـــــود… وقتی می خوانمت و تو حتی نمیگویی جـــــــــانم . . .
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس عاشقت هستم