{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
باران می بارد، بدون چتر زیر باران قدم می زنم... در زیر باران اشک می ریزم، تا تو نبینی، اشک هایی را که در پس غرورم سالها نریخته ام.
این منم پنهانترین افسانه ی شبهای تو / آنکه در مهتاب باران شوق پیدایی نداشت خواستم تا حرف خود را با غزل معنا کنم / زیر باران نگاهت شعر معنایی نداشت
میدونی چرا بارون از پشت شیشه قشنگ تره چون بدون اینکه خیس بشی احساسش میکنی مثل دیدن گریه کسی که خیلی دوستش داری ، همینطوره مگه نه
نوای دل انگیزی شد چه فرقی می کند برگ سبز کدام درختی با رفیقت مثل چتر رفتار نکن که هر وقت بارون بند اومد ، فراموشش کنی
عشق لالایی بارون تو شباست ، نم نم بارون پشت شیشه هاست لحظه شبنم و برگ گل یاس ، لحظه رهایی پرنده هاست لحظه عزیز با تو بودنه ، آخرین پناه موندن منه وقتی ناله های خرد شدنت زیر پای بارون
یادگاری واسه بارون ، آرزوهایی که خاک شد وقتی رفتی زیبا ، انگار روح از تنم جدا شد
نیمکت چوبی کهنه نم گرفته زیر بارون ، زیر سقف بی قرار شاخه های بید مجنون ابر بی طاقت پاییز مثل من چه بی ستارست ، مثل من شکسته از این نامه های پاره پارست
بر سرم چتر گرفت؛ به تماشا ایستادند: باران و رهگذران
بارون و دوست دارم هنوز / چون تو رو یادم میاره حس می کنم پیشه منی / وقتی که بارون می باره
بارون که میبارد باز با ترانه یا باز بی ترانه من عاشق تر گریه میکنم و رو به آسمان فریاد میزنم دوستت دارم
باران رحمت خدا همیشه می بارد تقصیر ماست که کاسه هایمان را برعکس گرفته ایم
خدا ابر رو به گریه میاره تا گلها بخندن، پس هر وقت بارون آمد یادت نره بخندی علم ثابت کرده که شکر در آب حل میشه
از هوا یا ز دو چشم خیسم؟ نیک بنگر! چه تفاوت دارد
ابرها میبارند و آرام میشوند اما چشمهایم می بارند و بیقرار تر میشوند کاش تا ابرها آرام نشده اند بیایی باز باران آمد
از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست؟ چشمهای من از دوریت کنون مثل آسمان بارانیست
در حسرت موجم ، باران کفافم نیست درمان درد من ، باران ِ نم نم نیست باران ، یا دوشِ آب ، چه فرقی میکند؟ وقتی عاشقی ، زیرِ هیچکدام ، آواز نخواند شیشه پنجره را باران شست
باران می بارد، بدون چتر زیر باران قدم می زنم... در زیر باران اشک می ریزم، تا تو نبینی، اشک هایی را که در پس غرورم سالها نریخته ام.
این منم پنهانترین افسانه ی شبهای تو / آنکه در مهتاب باران شوق پیدایی نداشت خواستم تا حرف خود را با غزل معنا کنم / زیر باران نگاهت شعر معنایی نداشت
میدونی چرا بارون از پشت شیشه قشنگ تره چون بدون اینکه خیس بشی احساسش میکنی مثل دیدن گریه کسی که خیلی دوستش داری ، همینطوره مگه نه
نوای دل انگیزی شد چه فرقی می کند برگ سبز کدام درختی با رفیقت مثل چتر رفتار نکن که هر وقت بارون بند اومد ، فراموشش کنی
عشق لالایی بارون تو شباست ، نم نم بارون پشت شیشه هاست لحظه شبنم و برگ گل یاس ، لحظه رهایی پرنده هاست لحظه عزیز با تو بودنه ، آخرین پناه موندن منه وقتی ناله های خرد شدنت زیر پای بارون
یادگاری واسه بارون ، آرزوهایی که خاک شد وقتی رفتی زیبا ، انگار روح از تنم جدا شد
نیمکت چوبی کهنه نم گرفته زیر بارون ، زیر سقف بی قرار شاخه های بید مجنون ابر بی طاقت پاییز مثل من چه بی ستارست ، مثل من شکسته از این نامه های پاره پارست
بر سرم چتر گرفت؛ به تماشا ایستادند: باران و رهگذران
بارون و دوست دارم هنوز / چون تو رو یادم میاره حس می کنم پیشه منی / وقتی که بارون می باره
بارون که میبارد باز با ترانه یا باز بی ترانه من عاشق تر گریه میکنم و رو به آسمان فریاد میزنم دوستت دارم
باران رحمت خدا همیشه می بارد تقصیر ماست که کاسه هایمان را برعکس گرفته ایم
خدا ابر رو به گریه میاره تا گلها بخندن، پس هر وقت بارون آمد یادت نره بخندی علم ثابت کرده که شکر در آب حل میشه
از هوا یا ز دو چشم خیسم؟ نیک بنگر! چه تفاوت دارد
ابرها میبارند و آرام میشوند اما چشمهایم می بارند و بیقرار تر میشوند کاش تا ابرها آرام نشده اند بیایی باز باران آمد
از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست؟ چشمهای من از دوریت کنون مثل آسمان بارانیست
در حسرت موجم ، باران کفافم نیست درمان درد من ، باران ِ نم نم نیست باران ، یا دوشِ آب ، چه فرقی میکند؟ وقتی عاشقی ، زیرِ هیچکدام ، آواز نخواند شیشه پنجره را باران شست
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس بارونی