{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
و حالا انتهای کوچه شعر منم با انتظاری مبهم و زرد ولی ایکاش جادوی نگاهت غزل های مرا غارت نمی کرد
وقتی که می رفتی، بهار بود … تابستان که نیامدی، پاییز شد … پاییز که برنگشتی، پاییز ماند … زمستان آمد اگه نیایی، پاییز می ماند … تو را به دل پاییزی ات قسم می دهم … فصل ها را به هم نریز …
انتظارت چه زیباست وقتی که لبه جاده ی دل تنگی ایستادمو تو با شاخه گلی از بهانه های عاشقانه می آیی …
تا زنده ام می نشینم به انتظارت شاید هم نیایی … من کارم را می کنم …
دلم از هزار راه ِ رفته ، بی تو باز گشته است… ایوب هم اگر بود ، چشم می بست از انتظار آمدنت …
کدام راه است که پای خسته را نشناسد کدام کوچه خالی از خاطره است و کدام دل هرگز نتپیده به شوق دیدار بیا تا برایت بگویم از سختی انتظار که چگونه ….. در دیدهای بارانی رنگ هذیان به خود میگیرد
اگر چه عاشق برفم بهار هم خوبست بدان به خاطر تو انتظار هم خوبست دلم به خلوت تابوت رفت دلتنگم ولی برای دل من مزار هم خوبست . . .
شعله ی انتـــــــــــظار تــــا ابَد نمی ســـــوزد هــــیزم ها خیـسَ ند و آتـــــش های دیگر سَخت وســـوسه انگیـــز…!
نگاه کن آن دور دستها یکی تنها به انتظار ایستاده لبخندی عاشقانه ، دستی برایش تکان بده… تا بشکند حصار سنگی تنهایی اش…
آنقدر چشم، انتظار آمدنت نشستم که تمامی دربهای باز، بر روی پاشنه انتظار پوسیدند
چقدر دلم می خواهد نامه بنویسم تمبر و پاکت هم هست و یک عالمه حرف کاش کسی جایی منتظرم بود . . .
نقــّـــــــــاشِ خــــوبی نــــبودم… اما ایـــــــــــــن روزها… به لطـــــــــــفِ تــــــــــو… انـــتظــــــار را دیـــــــــــدنی میکـــــِـــــــشـَـم….!
امروز روز دیگریست… یه روز از همان روزهای بی تو… در به در این کوچه و آن کوچه… می دانم که انتهای یکی از همین کوچه ها منتظری!
تو را در باد گم کرد و به انتظار نشست و نمی دانست مسافران باد را بازگشتی نیست
ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ” ﺑﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ” ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﻧﮑﻦ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ، ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﺑﺪﯼ ﺍﺳﺖ… ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺧﻢ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ…
یادتــــــــ باشد ؛ مــــــــــن اینجا، کنار همین رویاهای زودگذر، به انتظار آمدن تـــــــو ، خط های سفید جاده را می شــــــــمارم … !
و حالا انتهای کوچه شعر منم با انتظاری مبهم و زرد ولی ایکاش جادوی نگاهت غزل های مرا غارت نمی کرد
وقتی که می رفتی، بهار بود … تابستان که نیامدی، پاییز شد … پاییز که برنگشتی، پاییز ماند … زمستان آمد اگه نیایی، پاییز می ماند … تو را به دل پاییزی ات قسم می دهم … فصل ها را به هم نریز …
انتظارت چه زیباست وقتی که لبه جاده ی دل تنگی ایستادمو تو با شاخه گلی از بهانه های عاشقانه می آیی …
تا زنده ام می نشینم به انتظارت شاید هم نیایی … من کارم را می کنم …
دلم از هزار راه ِ رفته ، بی تو باز گشته است… ایوب هم اگر بود ، چشم می بست از انتظار آمدنت …
کدام راه است که پای خسته را نشناسد کدام کوچه خالی از خاطره است و کدام دل هرگز نتپیده به شوق دیدار بیا تا برایت بگویم از سختی انتظار که چگونه ….. در دیدهای بارانی رنگ هذیان به خود میگیرد
اگر چه عاشق برفم بهار هم خوبست بدان به خاطر تو انتظار هم خوبست دلم به خلوت تابوت رفت دلتنگم ولی برای دل من مزار هم خوبست . . .
شعله ی انتـــــــــــظار تــــا ابَد نمی ســـــوزد هــــیزم ها خیـسَ ند و آتـــــش های دیگر سَخت وســـوسه انگیـــز…!
نگاه کن آن دور دستها یکی تنها به انتظار ایستاده لبخندی عاشقانه ، دستی برایش تکان بده… تا بشکند حصار سنگی تنهایی اش…
آنقدر چشم، انتظار آمدنت نشستم که تمامی دربهای باز، بر روی پاشنه انتظار پوسیدند
چقدر دلم می خواهد نامه بنویسم تمبر و پاکت هم هست و یک عالمه حرف کاش کسی جایی منتظرم بود . . .
نقــّـــــــــاشِ خــــوبی نــــبودم… اما ایـــــــــــــن روزها… به لطـــــــــــفِ تــــــــــو… انـــتظــــــار را دیـــــــــــدنی میکـــــِـــــــشـَـم….!
امروز روز دیگریست… یه روز از همان روزهای بی تو… در به در این کوچه و آن کوچه… می دانم که انتهای یکی از همین کوچه ها منتظری!
تو را در باد گم کرد و به انتظار نشست و نمی دانست مسافران باد را بازگشتی نیست
ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ” ﺑﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ” ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﻧﮑﻦ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ، ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﺑﺪﯼ ﺍﺳﺖ… ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺧﻢ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ…
یادتــــــــ باشد ؛ مــــــــــن اینجا، کنار همین رویاهای زودگذر، به انتظار آمدن تـــــــو ، خط های سفید جاده را می شــــــــمارم … !
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس انتظار