نه ! چشمانم شور نبود اگر که آخر کارمان ندامت شد ، دست هایم بی نمک بود !

اون که از من گذشت ، واسه من درگذشت پس روحش شاد و یادش فراموش !

به آدم ها تکیه نزن آدم ها هم مثلِ دیوار با زلزله ی نگاه دیگری پشتت را خالی می کنند

ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﮕﻢ ﺗﻮ ﻋﻮﺿﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﻭﻟﯽ ﺷﮏ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺍﮔﻪ ﻗﻠﺐ ﺁﺩﻣﺎ ﻫﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻬﺶ ﭘﺴﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎﻝ ﺗﻮ ﯾﺎ ۱۲۳۴ ﺑﻮﺩ ﯾﺎ ۴ﺗﺎ صفر !

وقتی تن کسی رو زخمی کنی دیگه بعدش نوازش کردنش  فقط دردشو بیشتر می کنه

شاید بهم بگى مغرور یا بی احساس ولى من عادت ندارم به چیزاى عمومى حس خاصى داشته باشم

دل شما کاروانسرا نیست نگذارید دیگران وسط دل شما خستگی رابطه های قبلیشان را در کنند

عزیزم شما روی پاهات نمی تونی وایسی چه برسه به حرفات

دل من تنها بود دل تو اما نه آفرین بر دل پر مشغله ات کز سر لطف با دلم بازی کرد

هیسسسسسسسس … کمی آرامترتنها باش و بی صداتر بشکن آهسته تر سراغش را بگیر ! ممکن است بیدارشود وجدان نداشته اش !

می بینی ؟ بی تو ایستاده ام روی پاهای خودم و دارم تو را نگاه می کنم که حتی روی حرف های خودت هم نمی توانستی بایستی

من خیلی “با احساسم” ولی یادت نره تنفرم یه حسه … !

از همه جا بوی مهر میاد از تو هنوزم بوی بی مهری !

آنقدر خوب هستم که ببخشمت … اما … آنقدر احمق نیستم که دوباره به تو اعتماد کنم !

لاک غلط گیر را برمی دارم و “تو” را از تمام خاطراتم پاک می کنم “تــــــــــــو” غلط اضافیِ زندگیم بودی …

هدف از آفرینش بعضی ها فقط اینه که با بودنشون به ما ثابت میکنن که تنهایی چه نعمت بزرگیه !