{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
ای خدا کمکم کن ، به من مدد بده که با تو حرف بزنم ، خالصانه با تو صحبت کنم ، و در همه کارها از تو یاری بجویم . به من نشان بده که هرچه غیر توست ، همه هیچ است و پوچ
و ( ای خدا ) خالصانه ترین کلام بیچارگان !
و مگر در این عالم ، با این همه پستی و بلندی که دارد پناهی جز خدا میماند که هرکه جز اوست ، ناقص است و خود محتاج . . .
ذکرپروردگار ، برای همه انسانهای خاکی ، نیازی بی جایگزین است مگر میشود بدون پشت و پناه زندگی کرد ؟
شخصی بود که وقتی در دشت و بیابانی خلوت میرسید ، فریاد میزد : ای خدا نمیدانم از خدا چه میخواست !
اگر تو بخواهی ، تا صبح صدایت میزنم ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای . . .
ببین غرق گناه شدم لحظه ای به من بنگر ، رحمی کن
نه نه،من تمام امیدم به سوی توست و آنچه از تو سراغ دارم غیر از این ببین رو سیاه شدم
چه باید کرد ؟ آیا مرا رها میکنی ؟ آیا مرا،با سیاهی قلبم تنها میگذاری؟
ای خدا میدانم ، هرگاه که کار بدی انجام دهم توفیق همنشینی و هم کلامی با تو از من گرفته میشود یا اگرهم با تو حرف بزنم ،قلبم آنگونه که باید ،سخن نمیگوید
یا الله یا الله یا الله اجازه بده حد اقل اسمت را به زبان بیاورم یا الله یا الله یا الله . . .
پروردگار من رحمی کن آخه اگه نمیخواستی رحمی کنی ، اجازه نمیدادی همین اندازه هم با تو حرف بزنم . . .
ای خدا، ازخودم به تو شکایت میکنم ازقلب خرابم ازچشم بی اشکم نکنه به خاطر گناهانم منو از در خونت روندی . . .
حواسم به همه چیز جمع است غیر از تو ! آخه مگه غیر تو میتونه برام کاری کنه ؟
وقتی در مقابل تو می نشینم و قصد می کنم با تو حرف بزنم این قلب خرابم ، اینقدر جای این و اون شده ، که نمی تونه با تو ارتباط برقرار کنه
ای خدا یک نگاه بکن آخه این درسته ؟ من نمیتونم با تو حرف بزنم این نفسم به من اجازه نمیده
ای خدا کمکم کن ، به من مدد بده که با تو حرف بزنم ، خالصانه با تو صحبت کنم ، و در همه کارها از تو یاری بجویم . به من نشان بده که هرچه غیر توست ، همه هیچ است و پوچ
و ( ای خدا ) خالصانه ترین کلام بیچارگان !
و مگر در این عالم ، با این همه پستی و بلندی که دارد پناهی جز خدا میماند که هرکه جز اوست ، ناقص است و خود محتاج . . .
ذکرپروردگار ، برای همه انسانهای خاکی ، نیازی بی جایگزین است مگر میشود بدون پشت و پناه زندگی کرد ؟
شخصی بود که وقتی در دشت و بیابانی خلوت میرسید ، فریاد میزد : ای خدا نمیدانم از خدا چه میخواست !
اگر تو بخواهی ، تا صبح صدایت میزنم ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای . . .
ببین غرق گناه شدم لحظه ای به من بنگر ، رحمی کن
نه نه،من تمام امیدم به سوی توست و آنچه از تو سراغ دارم غیر از این ببین رو سیاه شدم
چه باید کرد ؟ آیا مرا رها میکنی ؟ آیا مرا،با سیاهی قلبم تنها میگذاری؟
ای خدا میدانم ، هرگاه که کار بدی انجام دهم توفیق همنشینی و هم کلامی با تو از من گرفته میشود یا اگرهم با تو حرف بزنم ،قلبم آنگونه که باید ،سخن نمیگوید
یا الله یا الله یا الله اجازه بده حد اقل اسمت را به زبان بیاورم یا الله یا الله یا الله . . .
پروردگار من رحمی کن آخه اگه نمیخواستی رحمی کنی ، اجازه نمیدادی همین اندازه هم با تو حرف بزنم . . .
ای خدا، ازخودم به تو شکایت میکنم ازقلب خرابم ازچشم بی اشکم نکنه به خاطر گناهانم منو از در خونت روندی . . .
حواسم به همه چیز جمع است غیر از تو ! آخه مگه غیر تو میتونه برام کاری کنه ؟
وقتی در مقابل تو می نشینم و قصد می کنم با تو حرف بزنم این قلب خرابم ، اینقدر جای این و اون شده ، که نمی تونه با تو ارتباط برقرار کنه
ای خدا یک نگاه بکن آخه این درسته ؟ من نمیتونم با تو حرف بزنم این نفسم به من اجازه نمیده
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس خدا