از دوريت چه دارم؟ غيراز دلي شكسته / ذهني هميشه ابري، فكري هميشه خسته

به خاطره هایت بگو که به یادم نیایند ، من تو را میخواستم اما قسمتم این شد ، خاطرات تلخ و شیرینت .

تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفانیست تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی درآن نیست چون تنهایی راتجربه کردم

به چشم خسته ی من آسمون از سنگ شده / لعنت به این جدایی دلم برات تنگ شده

حالم را پرسیدن , گفتم روبه راهم....  ولی هیچ کس نمیداند روبه راهی هستم که تو رفته ای...

عجب آدما ی باحالي هستیم ما موقعی که همه ی اونایی که دوستمون دارن پیشمون هستن ميگیم می خوایم تنها باشیم موقعی ایی که تنهاییم ميگيم چرا تنهایيم

سلام. خوش آمدي. هرچند خيلي دير شده. فقط قبل از وداع هميشگي، بيا اينجا مقابلم بنشين، مي خواهم يک دقيقه سکوت کنيم. به احترام تمام لحظه هايي که در انتظار پاسخ تو مردند

گاهی باران هم دغدغه اش باغچه نیست گاهی از غصه تنها شدنش می بارد

سکوت سرد فصلها تنم را می لرزاند وقتی که به نبودنت فکر میکنم . می سوزم به یاد روزی که بودنتو نفهمیدم

قلب پر از سکوتم دلتنگه از جدایی،  بی تو ببین چه سرده تابستون و تنهایی

چه کنم چرخ فلک کرده مرا از تو جدا : من چه عطری بزنم که دهد بوی تو را ؟؟؟

توکه رفتی پریشون شد خیالم , همه گفتن که من دیوانه حالم , نمیدانندکه این دیوانه در فکر شفا نیست , که هر چه باشد اما بی وفا نیست.

کاش میشد تنهایی رو با دیگران بودن حس میکردی تنهایی ، تنها بودن نیست همدل نداشتن است. تنهای تنها خداست بگرد و بگرد دنبال هم دلت...

فراموش كردنت برايم مثل آب خوردن بود ، از همان آبهايي كه مي پرد توي گلو و سالها سرفه ميكنيم!

هر چه در خاطر من بود فراموشم شد ، جز خيال تو كه هرگز نرود از يادم...

قرارمون اين نبود ؛ قرار بود براي برقراري هم بكوشيم نه براي بيقراري . حالا كه از من دوري ؛ بدجوري بيقرارتم .