من به خودم مثل یک مداد رنگی نگاه می کنم شاید رنگ مورد علاقه تو نباشم اما میدونم روزی برای کامل کردن نقاشی ات به من نیاز پیدا خواهی کرد.

سفت بغــــلش کن ؛ محکــم ببوسش ، نگران نبــــاش ! کم کم به اين يکي هـــــم عادت مي کني .... زانو رو میــــگم ... !!!

چشم من باز گریست ، قلب من باز ترک خورد و شکست ، باز هنگام سفر بود و من از چشمانت میخواندم که به آسانی از این شهر سفر خواهی کرد و نخواهی فهمید بی تو این باغ پر از پاییز است ..

بغض های زیاد توی گلوم حسرت یه آآآآآه عمیق کشیدنو ب دلم گذاشته-

کاش میدونستی حاظرم همه روزهای زندگیمو بدم ولی بتونم برای چند دقیقه با تو زندگی کنم فقط من و تو...

تو ک گفتی دوست ندارم پس چرا هر شبی که میای به خوابم مهربون تر از شب قبلی؟ :(

ديگه از بگو مگو خسته شدم من از اون قلب دروغ خسته شدم،نميخواي بموني توي اين خونه،چشم تو دنبال چشماي اونه،همه ي حرفاي تو يك بهونه است،اون جهنمي كه ميگن اين خونست...

سکوت یک دنیا سخن اما...... یک دنیا سکوت آرامشم را برهم میزند زیرا ک عمری را با سکوت گذرانده ام

غصه ی دیروزم شد قصه ی امروزم چون به فکر قصه ام افتادم باز فردایش غصه خوردم

به “من” چه که بعد از “تو” “او” می آید ؟؟؟ مشکل از قواعد دستوریست !!!

خیلی سخته که عشقت رو با کس دیگه ای ببینی بعد بهش اس ام اس بدی کجایی ؟ بگه تو قلبتم . . . !

چه زخم هایی بر دلم خورد تا یاد گرفتم که هیچ نوازشی بی درد نیست !

اگه نیمه گمشدتو پیدا نکردی زیاد مهم نیست … درد واقعی از اونجایی شروع میشه که نیمه پیدا شدتو گم کنی !

باز هم قافیه را باخته ام چون نمیدانستم قد شعر تو شدن چ قدر سنگین است

واکنش عشق در حرارت بی مهری تو تجزیه قلب من است

دریچه های بسیار مانده است برای دیدنت اما گامهای تو روی مردمک چشم من میلغزند