{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
رفتي... رفتنت خنده را از من گرفت. و غرورم گريه را... من ماندم و پاييز و سيگار.
به کبریت نیازی نیست سیگار را بر لبم می گذارم و به دردهایم فکر میکنم ، خودش آتش می گیرد …
پرسید : چرا اینقدر سیگار ؟ گفتم : اولین بار توی مه دیده بودمش !!
هیچ قطاری از این اتاق نمی گذرد من اینجا نشسته ام و با همین سیگار قطار می آفرینم نمی شنوی ؟ سرم دارد سوت می کشد…
شمرده بودم پنج سیگار راه بود تا خانه ی تو سیگار پشت سیگار ، کوچه به کوچه می گردم و نمی رسم …
دوستی گفت : به آتش میکشی پولت را برای سیگار ؟ گفتم : پولم !؟!؟! من خودم را به آتش کشیده ام برای او …
سیگار یه درس خوبی به من داد : به پای کسی بسوز که نفسشو خرجت کنه …
یک فنجان قهوه پر یک صندلی لهستانی نو که جیر جیر نمی کند یک سیگار سالم روشن نشده یه کافه روشن روشن و ذهنی خالی از تو …
نخی سیگار ، پکی عمیق و لبخند تو رووی دیوار … دود می شویم همه با هم امشب !
چه کار سختی از من طلب میکنند این دلتنگی های حل شده در بغض فراموشی ات به دست من نیست که این سر سختی ها تو را با من لج میکنند بگذار فریاد بزنم !فــــــــــــــراموش نمیــــــــــــــشوی
روزای آفتابی خوبه عینک آفتابی میزنم کسی چشمای پر از اشکم رو نمیبینه ، روزای بارونی هم همینطور با وجود بارون کسی اشکام رو نمی بینه ، بلاتکلیفم کردند روزهای ابری
خدایـــــــــــا ، دخـلـَم با خرجـم نمیخواند ، کم آورده ام ، صبری که داده بودی تمام شد ، ولی دردم همچنان باقیست !!! بدهکار قلبم شده ام ، میدانم شرمنده ام نمیکنی؛ باز هم صبـــــــر میخواهم.
گفت جبران میکنم، گفتم کدام را؟ عمر رفته را؟ روی شکسته را؟ دل مرده اماتپیده را؟ حالا من هیچ؛ جواب این تار موهای سفید را میدهی؟ نگاهی به سرم کرد و گفت چه پیر شده ای؟ گفتم جبران میکنی؟ گفت کدامش را...
نمیدانم شریک تخت خوابت کیست... اما هنوز...شریک بیخوابی من,خیال توست...
دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند گفته بودم مردم اینجا بدند دیدی ای دل دل ساقه ی جانت شکست آن عزیزت عهد و پیمانت شکست دیدی ای دل دوستی ها بی بهاست کمترین چیز که می بینی وفاست
دلهره رفتنت دوباره قلبمو شکست......! لعنت به اون مسافری که رفتنو یاد تو داد.
رفتي... رفتنت خنده را از من گرفت. و غرورم گريه را... من ماندم و پاييز و سيگار.
به کبریت نیازی نیست سیگار را بر لبم می گذارم و به دردهایم فکر میکنم ، خودش آتش می گیرد …
پرسید : چرا اینقدر سیگار ؟ گفتم : اولین بار توی مه دیده بودمش !!
هیچ قطاری از این اتاق نمی گذرد من اینجا نشسته ام و با همین سیگار قطار می آفرینم نمی شنوی ؟ سرم دارد سوت می کشد…
شمرده بودم پنج سیگار راه بود تا خانه ی تو سیگار پشت سیگار ، کوچه به کوچه می گردم و نمی رسم …
دوستی گفت : به آتش میکشی پولت را برای سیگار ؟ گفتم : پولم !؟!؟! من خودم را به آتش کشیده ام برای او …
سیگار یه درس خوبی به من داد : به پای کسی بسوز که نفسشو خرجت کنه …
یک فنجان قهوه پر یک صندلی لهستانی نو که جیر جیر نمی کند یک سیگار سالم روشن نشده یه کافه روشن روشن و ذهنی خالی از تو …
نخی سیگار ، پکی عمیق و لبخند تو رووی دیوار … دود می شویم همه با هم امشب !
چه کار سختی از من طلب میکنند این دلتنگی های حل شده در بغض فراموشی ات به دست من نیست که این سر سختی ها تو را با من لج میکنند بگذار فریاد بزنم !فــــــــــــــراموش نمیــــــــــــــشوی
روزای آفتابی خوبه عینک آفتابی میزنم کسی چشمای پر از اشکم رو نمیبینه ، روزای بارونی هم همینطور با وجود بارون کسی اشکام رو نمی بینه ، بلاتکلیفم کردند روزهای ابری
خدایـــــــــــا ، دخـلـَم با خرجـم نمیخواند ، کم آورده ام ، صبری که داده بودی تمام شد ، ولی دردم همچنان باقیست !!! بدهکار قلبم شده ام ، میدانم شرمنده ام نمیکنی؛ باز هم صبـــــــر میخواهم.
گفت جبران میکنم، گفتم کدام را؟ عمر رفته را؟ روی شکسته را؟ دل مرده اماتپیده را؟ حالا من هیچ؛ جواب این تار موهای سفید را میدهی؟ نگاهی به سرم کرد و گفت چه پیر شده ای؟ گفتم جبران میکنی؟ گفت کدامش را...
نمیدانم شریک تخت خوابت کیست... اما هنوز...شریک بیخوابی من,خیال توست...
دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند گفته بودم مردم اینجا بدند دیدی ای دل دل ساقه ی جانت شکست آن عزیزت عهد و پیمانت شکست دیدی ای دل دوستی ها بی بهاست کمترین چیز که می بینی وفاست
دلهره رفتنت دوباره قلبمو شکست......! لعنت به اون مسافری که رفتنو یاد تو داد.
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس تنهایی