{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
گمشده ي اين نسل اعتماد است نه اعتقاد. . . افسوس كه نه بر اعتماد اعتقاديست نه بر اعتقادشان اعتماد...
اي كاش ميشد حافظه ام را از دست بدهم. حيف باك شدن خاطره هاي خوبم نيس حيف اشكهايي است ك از نبودت در كنار خاطره ها ميريزم.......
دلم می لرزد هـر گـاه صدای جدیـدی سلام می کـند ! قـلبم می کـوبد ؛ نفسم تـنگ می شود ، دسـتانم بـه لرزه می افـتند ! من دیگر کـشــش خداحـافظـی ندارم .... ببـخشید کـه دیگر جواب سلامِ کسی را نمی دهم ... !!!
عاشق نباشد هر آنکه ندارد هوای دوست بی ارزش است دلی که نباشد به یاد دوست..
بعدها برتمام قبرهای این شهر بوسه بزن شاید بیاد بیاوری کجا مرا جا گذاشتی...من در تنهاترین قبر این شهر خفته ام ..صدای کلاغها را میشنوی..؟؟دارند برایم فاتحه می خوانند...
گاهی کامل فراموش میکنی وبعد میبینی که باید منتظر می ماندی و گاهی انقدر منتظر میمانی که میفهمی زودتر از اینها باید فراموش میکردی.
برف مي بارد به آخر خيابان رسيده ام، پشت سرم را نگاه مي کنم و ردپاي تنهايي ام را مي بينم که از دوردست ها شروع شده است!!
درد دارد کسی تنهایت بگذارد که به جرم با او بودن همه تنهایت گذاشتند....
لعنت به اين سيگار از وفايش خسته شده ام چرا مثل بقيه تركم نميكند
من و تو ما كه نشديم هيچ ... من نيمى از خودم را هم باختم...
عاشق که باشی توانی چشمهایت را ببندی و پرندگان جای تو حرف بزنند مثل این شعر که دارد جای من برایت آواز میخواند!
سخترین لحظه ی زتدگی وقتیه که بفهمی برای اونیکه تمام زندگیت بود فقط یه تجربه بودی ...
خــــــوبــــــــــــ بـــــــــه چــــــــشــــــمانــــــــــــم رســـــــــیدی دیگر اشک نمی گرِیـــــــد خون می گرید.
چه غم انگیز است که وقتی چشمه ای سردوزلال ،در برابرت می جوشدومینالد ومی خواند،تشنه ی آتشی باشی ونه آب ؛وچشمه که خشکید ...توتشنه ی آب گردی ونه تشنه آتش ولی افسوس ...
من به ظلمت گردن نمی نهم همه جهان را در پیراهن کوچک روشنت خلاصه کرده ام و دیگربه جانب آنان باز نمی گردم خداحافظ
گاهی آنقدر حرفت را بد می فهمد ... که با بلند ترین صدای کودکانه بگویی : دو چرخه می خواهم؛ ویلچر نصیبت می شود ...
گمشده ي اين نسل اعتماد است نه اعتقاد. . . افسوس كه نه بر اعتماد اعتقاديست نه بر اعتقادشان اعتماد...
اي كاش ميشد حافظه ام را از دست بدهم. حيف باك شدن خاطره هاي خوبم نيس حيف اشكهايي است ك از نبودت در كنار خاطره ها ميريزم.......
دلم می لرزد هـر گـاه صدای جدیـدی سلام می کـند ! قـلبم می کـوبد ؛ نفسم تـنگ می شود ، دسـتانم بـه لرزه می افـتند ! من دیگر کـشــش خداحـافظـی ندارم .... ببـخشید کـه دیگر جواب سلامِ کسی را نمی دهم ... !!!
عاشق نباشد هر آنکه ندارد هوای دوست بی ارزش است دلی که نباشد به یاد دوست..
بعدها برتمام قبرهای این شهر بوسه بزن شاید بیاد بیاوری کجا مرا جا گذاشتی...من در تنهاترین قبر این شهر خفته ام ..صدای کلاغها را میشنوی..؟؟دارند برایم فاتحه می خوانند...
گاهی کامل فراموش میکنی وبعد میبینی که باید منتظر می ماندی و گاهی انقدر منتظر میمانی که میفهمی زودتر از اینها باید فراموش میکردی.
برف مي بارد به آخر خيابان رسيده ام، پشت سرم را نگاه مي کنم و ردپاي تنهايي ام را مي بينم که از دوردست ها شروع شده است!!
درد دارد کسی تنهایت بگذارد که به جرم با او بودن همه تنهایت گذاشتند....
لعنت به اين سيگار از وفايش خسته شده ام چرا مثل بقيه تركم نميكند
من و تو ما كه نشديم هيچ ... من نيمى از خودم را هم باختم...
عاشق که باشی توانی چشمهایت را ببندی و پرندگان جای تو حرف بزنند مثل این شعر که دارد جای من برایت آواز میخواند!
سخترین لحظه ی زتدگی وقتیه که بفهمی برای اونیکه تمام زندگیت بود فقط یه تجربه بودی ...
خــــــوبــــــــــــ بـــــــــه چــــــــشــــــمانــــــــــــم رســـــــــیدی دیگر اشک نمی گرِیـــــــد خون می گرید.
چه غم انگیز است که وقتی چشمه ای سردوزلال ،در برابرت می جوشدومینالد ومی خواند،تشنه ی آتشی باشی ونه آب ؛وچشمه که خشکید ...توتشنه ی آب گردی ونه تشنه آتش ولی افسوس ...
من به ظلمت گردن نمی نهم همه جهان را در پیراهن کوچک روشنت خلاصه کرده ام و دیگربه جانب آنان باز نمی گردم خداحافظ
گاهی آنقدر حرفت را بد می فهمد ... که با بلند ترین صدای کودکانه بگویی : دو چرخه می خواهم؛ ویلچر نصیبت می شود ...
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس تنهایی