{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
متکای خودم را ترجح میدهم دیگر به شانه ها اعتمادی نیست شانه ها همچون متکای مسافر خانه ها شده اند خوب میدانم سرهای زیادی را تکیه گاه بودند.
هیچ اگر سایه پذیرد من همان سایه هیچم
حالا که رفته ای ساعتهــــا به این می اندیشم ، که چرا زنــــده ام هنـــوز ؟ مگـه نگفتـــه بــودم بی تــــو میمیرم ؟ خدا یادش رفته است مرا بکشــــد یا تــــــو قرار است برگردی ؟
خسته ام از این دنیا دوباره سیب بچین حوا ... من خسته ام ... بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند ...
برگ پاییزی راهی نداردجز سقوط ... وقتی می داند درخت ... عشق برگ تازه ای را در دل دارد ...
خیره خیره نگاهم نکن چشم هایم دیگر سگ ندارد که آبِ دهانت هار هار برایش راه بیافتد گرگی درونش خفته است حواست جمع باشد!!! می دَرَد..!!
چه لحظه ي درد آوريه وقتي ميبرسه خوبي؟اشك تو چشات جمع ميشه...5خط تايب ميكني ولي بجايenterهمه رو باك ميكني و اجبارا مينويسي:خوبم مرسي.توخوبي؟
چشمانم را باز میکنم و او نیست ، این بی رحمانه ترین اتفاق هر روز است .
یادت عادت است ، همین روزها ترکش میکنم مثل سیگاری که سالهاست نخ آخرش را میکشم!
خیانت نکردمو خیانت دیدم بی وفا نبودمو بی وفایی دیدم تو رفاقت کم نزاشتم و واسم کم گذاشتند هی روزگار خوب داری چوب لای چرخم میکنی...
اعصابم این روزها عین بیسکویت شده … از اون بیسکویت هایی که یک هفته میمونه ته کیفت ، که یادت میره بخوریش … همون ته له میشه ، خورد میشه ، پوووووودر میشه !
یکی از بدترین ظلم هایی که “عطرها” و “آهنگها” به ما میکنن اینه که بدون اجازه گرفتن ، هولمون میدن وسط خاطرات ! .
زیر باران عشق باید ماندتا غبار تنهایی را شست نمیدانم زیر کدامین باران ایستاده ام که اینگونه تنها ولی خیس بارانم !
این روزها هر كسی مرا میبیند، از حال و روز من میپرسد... شك نكن كه اگر هم از حالم بگویم، هیچ كس نمیفهمد... همین قدر بدان كه بـــه طــــرز خیـلی خیـلی تلخـــی آرامــم...
در دیده ما نقش رخ دوست اگر نیست، یادش به دلم لحظه ای از سینه جدا نیست. در سینه ی بی کینه ما نقش تو جاریست،هر چند که در دیده ما جای تو خالیست.
چگونه میشود که از تنها مسیر قلبت هیچگاه به تو نمیرسم؟! وقتی احتمال به مقصد رسیدن دوراهی ها هم حداقل پنجاه درصد است!!!!
متکای خودم را ترجح میدهم دیگر به شانه ها اعتمادی نیست شانه ها همچون متکای مسافر خانه ها شده اند خوب میدانم سرهای زیادی را تکیه گاه بودند.
هیچ اگر سایه پذیرد من همان سایه هیچم
حالا که رفته ای ساعتهــــا به این می اندیشم ، که چرا زنــــده ام هنـــوز ؟ مگـه نگفتـــه بــودم بی تــــو میمیرم ؟ خدا یادش رفته است مرا بکشــــد یا تــــــو قرار است برگردی ؟
خسته ام از این دنیا دوباره سیب بچین حوا ... من خسته ام ... بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند ...
برگ پاییزی راهی نداردجز سقوط ... وقتی می داند درخت ... عشق برگ تازه ای را در دل دارد ...
خیره خیره نگاهم نکن چشم هایم دیگر سگ ندارد که آبِ دهانت هار هار برایش راه بیافتد گرگی درونش خفته است حواست جمع باشد!!! می دَرَد..!!
چه لحظه ي درد آوريه وقتي ميبرسه خوبي؟اشك تو چشات جمع ميشه...5خط تايب ميكني ولي بجايenterهمه رو باك ميكني و اجبارا مينويسي:خوبم مرسي.توخوبي؟
چشمانم را باز میکنم و او نیست ، این بی رحمانه ترین اتفاق هر روز است .
یادت عادت است ، همین روزها ترکش میکنم مثل سیگاری که سالهاست نخ آخرش را میکشم!
خیانت نکردمو خیانت دیدم بی وفا نبودمو بی وفایی دیدم تو رفاقت کم نزاشتم و واسم کم گذاشتند هی روزگار خوب داری چوب لای چرخم میکنی...
اعصابم این روزها عین بیسکویت شده … از اون بیسکویت هایی که یک هفته میمونه ته کیفت ، که یادت میره بخوریش … همون ته له میشه ، خورد میشه ، پوووووودر میشه !
یکی از بدترین ظلم هایی که “عطرها” و “آهنگها” به ما میکنن اینه که بدون اجازه گرفتن ، هولمون میدن وسط خاطرات ! .
زیر باران عشق باید ماندتا غبار تنهایی را شست نمیدانم زیر کدامین باران ایستاده ام که اینگونه تنها ولی خیس بارانم !
این روزها هر كسی مرا میبیند، از حال و روز من میپرسد... شك نكن كه اگر هم از حالم بگویم، هیچ كس نمیفهمد... همین قدر بدان كه بـــه طــــرز خیـلی خیـلی تلخـــی آرامــم...
در دیده ما نقش رخ دوست اگر نیست، یادش به دلم لحظه ای از سینه جدا نیست. در سینه ی بی کینه ما نقش تو جاریست،هر چند که در دیده ما جای تو خالیست.
چگونه میشود که از تنها مسیر قلبت هیچگاه به تو نمیرسم؟! وقتی احتمال به مقصد رسیدن دوراهی ها هم حداقل پنجاه درصد است!!!!
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس تنهایی