هنوزهم بعدازماه ها باهربار شنیدن جمله "دوستت دارم " ازتو یادنگاه تو....لبخنداو ...وتنهایی خودم می افتم.. هرکی تجربه کرده لایک کنه.

نمی دانم چرا؟ این حق من است که نگاه همسرم را آرزوکنم؟ این حق من است که ثانیه ثانیه ی عمرم را تنها بگذرانم؟ چرا؟؟؟؟ لعنت به شمادخترانی که شوهرهارامی دزدید!......

روزی خواهد آمدکه من تو،یک جای دور از هم ... شب روز در آغوش یک غریبه ،بیقرار هم باشیم ... وبعد از هربار هم آغوشی به یاد آغوش هم بیصدا گریه کنیم!

خدایا... خط و نشان دوزخت را برایم نکش... جهنم تر از دنیایت سراغ ندارم...

اشکایی ک بی ها رو گونه هام میریزه قلبی که از همه ی خاطره هات لبریزه دلی ک میخاد بمونه تنی ک باید بره هرفی ک تو دلمه اما ندونی بهترهه

همان "یک" شب از قصه‎ی با تو بودن ، دلداده‎ام کرد! دیگر نیاز نیست ، "هزار" شب دیگر ، نجوایش کنی . . .

به خاک نشستنم را ،  به سخره نگیر رهگذر! روزگاری سری در میان ابرها داشتم. . .

مـטּ عاشقـ هـوس هآے عآشقآنہ امـ ــ لبـ هآیــت رآ بہ مـטּ بدهـ بہ جهنمـ ڪہ مـرآ بہ جہـنم مـیبرندـ بہ פֿـاطـر عـشق بآزے بآ تــ ـو تـ ـــو פֿــود بہشتے

آنکه بین من و تو شام جدایی آورد  می کنم نفرینش! یا الهی! بکنش چون من زار پیش معشوقش خوار هر دو چشمانش تار تا بداند چه به من می گذرد  از غم دوری آن چشم عزیز!!!

زخمی عمیق بر قلبم است  روزگار نمک میپاشد و من بالا و پائین میپرم و همگان تصور میکنن مستم و میرقصم

حواس تنهایی ام را با خاطرات با تو بودن پرت کرده ام … حرفی نزن ، بگذار لحظه ای آرام بگیرد !

گفتی دهانت بوی شــیر میدهد رفتـی… حالا بوی سیـگـار بوی مــشـــروب بوی دروغ هم می دهد… برگرد!

جاسیگاریم را گم کرده ام ... تو ندیدیش ؟ خودش مهم نیست ... زیرش دردهایم را قایم کرده بودم ...

دوستت داشتم اما ,اما هیچی من هنوزم دوستت دارم ,

حس یه گرگ تنها وسط یه دشت پر از برفو دارم من سردمه نه از سردی هوا از سردی آدما  

وقتی تنهایی دوست نداری که شب بشه ,که شب بشه و باز نتونی بخوابی که بازم چشمت به گوشی کنار بالشت باشه و بی صبرانه منتظر روشن شدن چراغش باشی و اما بازم نمیشه