{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
"عشق "رویاهای من کسیه که : حتی وقتی مث سگ و گربه به جون هم افتادیم, شب نذاره از بغلش جم بخورمو بگه: ... آشتی نکردیماااا; ولی من بدون تو خوابم نمیبره...!!
دلم .... یک شب تنهایی می خواد بایه عالمه تو و ... گوشه کنارهای آغوشت!!!
حکایت رفاقت; حکایت قهوه ایست که به یادت تلخ نوشیدم و با هرجرعه اش اندیشیدم که طعمش را دوست دارم یا نه؟ آنقدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن که تمام شد فهمیدم قهوه می خواهم. حتی تلخ تلخ!!!
کاش یادت نرود روی آن نقطه بیرنگ بزرگ... بین بی باوری آدمها یک نفر میخواهد... با تو تنها باشد نکند کنج هیاهو بروم از یادت... تقدیم به عشقم دریا
این روز ها خون هم گریه کنی عمق همدردیه دیگران باتو یک کلمه است
تقصیر برگ ها نیست...آدمها همین اند... نفس می دهی،له ات می کنند!
می گویند شخصیت هیچکس عوض نمی شود. چه خوش خیالند که فکر میکنند بعد از تو همان آدم سابقم.
همیشه یکی هست که درد دلتو بهش بگی اما وای از اون روزی که همون یکی بشه درد دلت.
چند وقتی هست که حِس شبکه چهار رو دارم . . . احساس می کنم واقعا هیچکی نگام نمی کنه !
یه وقتــــــایی هست که جواب همه نگرانیـــات و دلتنگیات میشــه یه جمله , که میكوبن تو صورتــــت "بهم گیر نـــــــده ، حوصله ندارم ".......!
عطر تنت روی پیراهنم مانده... امروز بوییدمش، عمیق عمیق! با هر نفسی، بغضم را سنگین تر کردم! و به یاد آوردم که دیگر، تنت سهم دیگری ست... و غمت سهم من!
حس اون نخ آخر سیگار مانده در پاکت را دارم! تنها و منتظر مرگ. . .
در اين برف ريز، خودم را در سكوت پيچيده ام و خيابان هاى ذهنم را قدم ميزنم! كوچه هاى ذهنم را زمزمه ميكنم: من خود خود تابستان بودم در اين برف ريز زودرس! اگر...فقط اگر... تو مرا ميخواندى...
تو انجا...من اینجا..نیمکتهای دنیا را بد چیده اند
چـﮧ زیبـآ میگفتـ مترسكــــ ـــــ : وقتــے نمیشوב رفتـ... همیـטּ یكـ پـآ همـ اضـآفــے ستـ!
دست به صورتم نزن مي ترسم بيافتد نقاب خنداني كه بر چهره دارم! وبعد... سيل اشكهايم تورا با خود ببرد... وباز من بمانم و تنهايي...
"عشق "رویاهای من کسیه که : حتی وقتی مث سگ و گربه به جون هم افتادیم, شب نذاره از بغلش جم بخورمو بگه: ... آشتی نکردیماااا; ولی من بدون تو خوابم نمیبره...!!
دلم .... یک شب تنهایی می خواد بایه عالمه تو و ... گوشه کنارهای آغوشت!!!
حکایت رفاقت; حکایت قهوه ایست که به یادت تلخ نوشیدم و با هرجرعه اش اندیشیدم که طعمش را دوست دارم یا نه؟ آنقدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن که تمام شد فهمیدم قهوه می خواهم. حتی تلخ تلخ!!!
کاش یادت نرود روی آن نقطه بیرنگ بزرگ... بین بی باوری آدمها یک نفر میخواهد... با تو تنها باشد نکند کنج هیاهو بروم از یادت... تقدیم به عشقم دریا
این روز ها خون هم گریه کنی عمق همدردیه دیگران باتو یک کلمه است
تقصیر برگ ها نیست...آدمها همین اند... نفس می دهی،له ات می کنند!
می گویند شخصیت هیچکس عوض نمی شود. چه خوش خیالند که فکر میکنند بعد از تو همان آدم سابقم.
همیشه یکی هست که درد دلتو بهش بگی اما وای از اون روزی که همون یکی بشه درد دلت.
چند وقتی هست که حِس شبکه چهار رو دارم . . . احساس می کنم واقعا هیچکی نگام نمی کنه !
یه وقتــــــایی هست که جواب همه نگرانیـــات و دلتنگیات میشــه یه جمله , که میكوبن تو صورتــــت "بهم گیر نـــــــده ، حوصله ندارم ".......!
عطر تنت روی پیراهنم مانده... امروز بوییدمش، عمیق عمیق! با هر نفسی، بغضم را سنگین تر کردم! و به یاد آوردم که دیگر، تنت سهم دیگری ست... و غمت سهم من!
حس اون نخ آخر سیگار مانده در پاکت را دارم! تنها و منتظر مرگ. . .
در اين برف ريز، خودم را در سكوت پيچيده ام و خيابان هاى ذهنم را قدم ميزنم! كوچه هاى ذهنم را زمزمه ميكنم: من خود خود تابستان بودم در اين برف ريز زودرس! اگر...فقط اگر... تو مرا ميخواندى...
تو انجا...من اینجا..نیمکتهای دنیا را بد چیده اند
چـﮧ زیبـآ میگفتـ مترسكــــ ـــــ : وقتــے نمیشوב رفتـ... همیـטּ یكـ پـآ همـ اضـآفــے ستـ!
دست به صورتم نزن مي ترسم بيافتد نقاب خنداني كه بر چهره دارم! وبعد... سيل اشكهايم تورا با خود ببرد... وباز من بمانم و تنهايي...
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس تنهایی