متنفرمـ از تمام قهوهـ های تلخــــــــــــــــــــــــــــی کِهـ تورا قسمتـِ… فالــــــــــــــــــــم نمی کند

مُـرده آن اسـت کـه احـسـاس نـدارد … مــا امّـا …مُـرده تـریــم … احـسـاس داریـم … او را کـه مـیـخـواهـیـم نــداریـم!!!

مــن زانـو هـایم را بـه آغـوش کـشیده بـودم .. وقـتی تو بـرای آغـوش ِ او زانــو زده بــودی ..  عـشق لـعنتی من!

از دنیا پرسیدم بد بخت تر از من کسی هست؟ سرشو انداخت پایین

با این که همه میگن تو اونی نیستی که من میبینم و باید از تو دل بکنم حرفشنو باز به مسخره میگیرم و میگم <<لیلی را باید از چشم مجنون دید>> اونوقت تو ساده از من میگذری سر هیچ و پوچ

مـدت هـاســت احــسـاس مـیکــنم کــر و لال شــدم . . !!! ایـن روزهـا صــدای احــسـاسـاتـم را فــقـط صــفـحـه ی کـیــــــــبـوردم مـی شــنود ... !!!

رفاقت راازگرگ بیاموز! گرگ با همنوعان خود شکارمیکند.. خومیگیردوزندگی میکند ولی…. موقع خواب یک چشم خود رابازمیگذارد گویی گرگ معمای رفاقت راخوب درک کرده است......

گفتم به گل زرد چرا رنگ منی ، افسرده و دلتنگ چرا مثل منی من عاشق اویم که رنگم شده زرد ، تو عاشق کیستی که هم رنگ منی . . .

گرگی دست به خودکشی زد و در وصیت خود نوشته بود پوستم را بسوزانید تا هیچوقت شغالی در ان نقش ما را بازی نکند تا نفرین بره ای پشت سرمان باشد.......

من دیوانه نیستم،فقط کمی تنهایم... همین چرا نگاه میکنی؟ تنها ندیده ای؟ به من نخند.من هم روزگاری عزیزدل کسی بودم...

تنهايم گذاشتي و تنهايت گذاشتند... آري.... اين است رسم دنيا.....

در دنیایی که تو آنجا باشی بودن و نفس کشیدنم کافیست، آرزویی دیگر اوج بی انصافیست

وقتي تو نيستي زندگي براي چه؟ وقتي تو نيستي عاشقي براي كه؟ وقتي حضورت چاره ساز زندگيست... با نبودت اي عزيزم عاشقي براي كيست؟

گاهی وقتا دلم میخواد یکی ازم اجازه بخواد که بیاد تو تنهاییم …. و من اجازه ندم ! و اون بی تفاوت به مخالفتم بیاد تو و آروم بغلم کنه و بگه مگه من مردم که تنها بمونی … !

ویژه بچه های این بخش :: يادتون باشـــه ازاین به بعد هر کـــي بهـتون گـفت “عاشقتم” ازش بپرســـين تا ساعت چند ؟؟!

جایی هست که دیگه کم میاری از اومدن ها، رفتنها، شکستنها... جایی که فقط و فقط میخوای یکی باشه، یکی بمونه که نره، واسه همیشه کنارت باشه، من الان اونجام.....! تو کجایی؟