چقدر سخته بعد از مدتها نیمه گمشده ات راکامل پیداکنی.....

بزرگترین درد دنیا اینه که بدونی پناه لحظه هات "پناه دیگه ای داره

با من بمان... آنها که رفتنشان را طاقت آوردم  "تو" نبودند....!!!

یک بوسه ز لب های تو در خـــواب گرفتم ، گویا که گل از غنچه مهــــــتاب گرفتم ،هرگز نتـــــوانی تو زمن دور بمانی ، چـــون عکس تـــو در سینه خود قـــاب گرفتـــــــم .

چه تناقض تلخي شده ام..!! دلم شور ميزند. اما دستانم " نمك " ندارند...!

دنیای دست ها از هر دنیایی بی وفاتر است . امروز دست هایت را میگیرند اسیر قصه ی عادت که شدی همان دست ها را برایت تکان میدهند و می روند...

همه شب صورت خود رابه خدا خواهم کرد از خدا خواهش دیدار تورا  خواهم کرد ای دوست تا که جان دارم و نفس می آیدبر تو و عشق تو وفا خواهم کرد.

دیدین چ بچه ی حرف گوش کنیه این تنهایی ؟ ی لحظم از کنارت دور نمیشه... تازه غروبای جمعه با دلتنگی وسط دلت لی لی بازی میکنن...

تصمیم گرفتم آنقدر کمیاب شوم شاید دلی برایم تنگ شود اما افسوس فراموش شدم

هییی ... ما که از زندگی یه چیز فهمیدیم و بس!!! آخر هر داستانی تنهایست

خدایا احساس میکنم بهانه ای برای زندگی ندارم. همه چیز کمرنگ شده. کاش سهممون از زندگی همونی بود که میخواستیم. تقصیر تو نیست احتمالا خواسته های آدما با هم تناقض داره که نمیشه.

ازاینکه بعضیا نمیان طرفت ناراحت نشو...!!! ایراد از تونیست... مگس هیچ وقت سمت گل نمیره،همیشه دنبال آشغالاست....

پست اولمه خدیــــــــــــــــــا فــــک کــنم وقتی غصه دارم چهرم جذاب تره!!!

من تو را بیشتر از غرورم دوست داشتم و تو ؛ غرورت را بیشتر از من ، حالا اما …. بگذریم نه چیزی از غرور تو مانده نه از دوست داشتن من ...

تنها که باشی مجبوری یه تنه باجسمی خسته دنیای سیاهت را به دوش بکشی تنها که باشی باید با دنیا خداحافظی کنی تنها که باشی باید بمیری

زندگی هیچوقت اندازه تنم نشد..... حتی وقتی خودم برای خودم بریدم و دوختم!