او راحت از من گذشت اگرخداهم راحت از اوبگذرد قیامت را من بر پا میکنم

دلم میخواست زمان را به عقب بازگردانم نه برای اینکه تو را که رفتی بازگردانم برای اینکه نگذارم بیایی...

من دیوانه نیستم. فقط کمی تنهایم همین. چرا نگاه میکنی؟ تنها ندیده ای؟ به من نخند من هم روزگاری عزیز دل کسی بوده ام.

دیگر از خانه بیرون نمی ایم!!! نمیدانم چرا ولی...  به هر خیابانی که میروم او را با یک "دختر" میبینم!!!!

مهربانم...... خانه من قلب تو بود« ....و من همانند کلاغ قصه ها بودم که هیچوقت به خانه اش نرسید...

مدت هاست تنها چيزي ک مرا ياد تو مي اندازد طعنه هاي ديگران است ..شايد اگر اين ديگران نبودند تو زودتر از اين ها برايم مرده بودي......

يه حس هايي تو زندگيه خيلي ازماها هست كه فقط به يه نفر خاصه.... اگه اون نباشه اين حس هم وجود نداره...

میدونم یه روزی میرسه هم من و همه دوستای من دیگه از تنهایی نمینویسیم... همه دوستای اینجامو شاد میبینم... مطمئنم میرسه ولی کی.... نمیدونم....

بهش گفتم دیگه نمی خوامت. خندید و رفت تازه فهمیدم شوخی من حرف دلش بود...

خاطرات خيلی عجيبند!! گاهی اوقات گريه ميكنم برای روزهايی كه ميخنديدم

دلم می خواهد زندگی ام را موقت بدهم دست یک آدم دیگر بگویم تو بازی کن تا من برگردم نبآزیآ :|

آدم ها برای هم سنگ تمام میگذارند اما نه وقتی کنارشان هستتی پس کجا..... آنجا که درمیان خاک خوابیدی سنگ تمام میگذارند و میروند.

کسایی که اول رابطه بهت میگن بی احسـاس همون لعنتی هایی هستن که وقتی عاشقت کردن ، آخرش بهت میگن یه کم منطقی باش

افطار مے کنم روزه هايم را با غم هايـے که سيــرم کرده اند از زندگے !!!

اینجا همه از بی وفایی میگن و تنها شدن اما من اعتراف می کنم که خیانت کردم و تنها شدم بدجور تنهام ...

'گناهش با کیست....؟!!! من امروز روزه بودمو حسرت داشتن تو راخوردم....