کارمن از یکی بود یکی نبود گذشته است من در اوج قصه گم شدم عشق یعنی :یکی بود یکی نابود...

قلب من به تیغ کسانی زخم برداشت که ازشون انتظار محبت داشتم!...

دلم خیلی گرفته از اینکه همه به آدم نارو میزنن حتی عشقت!!! کسی که بهترین روزای عمرتو به پاش موندی وبا همه خوب وبدش کنار اومدی...ولی با یه ضربه کاری بهت شوک وارد میکنه...

کاش هنوز بچه بودیم ، لااقل شبها عروسک بغل میکردیم تا خوابمان ببرد ! حالا گوشی را و یک دُنیا انتظار …

زندگی برخلاف ارزوهایم گذشته.......و داره میگذره.......وخواهندگذشت......

باهات همه جوره بودم  ولي نفهميدي تو وقت جداييمون  به چي ميخنديدي تو؟؟؟

بيخود اينجا نشسته اى هيچ رهگذرى از اين كوچه عبور نخواهد كرد اين كوچه بن بست آرزوهايى است كه هرگز"برآورده"نشد...

ناله نکن خاموش باش قرنها نالیدن به کجا انجامید؟ تو محکومی به زندگی کردن تا شاهد مرگ آرزوهای خود باشی...

آشنایان کهن را خبری از دل تنهایم نیست غم دل با که بگویم که کسی یادم نیست

واسه دوستم داشتم دردودل میکردم گفت چه قشنگ! هی رفقا دردم قشنگی داره؟؟؟

این روزها سخت باخودم درگیرم حتی خودمم هم نمیدانم چی را و به چه دلیل میخواهم شاید مسکن دردم را خورده باشد... هی مسکن دردم چه طعمی بود؟

ﺳﺨﺘﻪ ﺑﺨﻮﺍﯼ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﮐسی رو ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﯽ،ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﺍﻣﺎ ﻧﺨــــــــــــﻮﺍﺳـــــــﺖ...

کاش کیفـــ پـولت بـــودم تا همیشه یا دستاتو لـمس میــکـردم یا هـمـراهـت بودم...اما حیف که حتی بندِ کیفــِ تو هم نیستــــــم...

دلم اینقد خسته وشکسته، که میخوام گوشه ای پشت به دنیا زانوهامو بغل کنمو بگم خدایا... من دیگه بازی نمیکنم...!

هنوزهم دلم تنگ میشود برای محض حرف زدنت، برای تکه کلامهایت؛ که نمیدانستی فقط کلام تونبود،من هم به آنهاتکیه داده بودم...

یه خاطره تو ذهنم و صدای تو میپچه انگار یکی در میاره ادای تو من دارم میمیرم اینجا تو این شرایط و اونجا لبای اونه روی لبای تو...