شانه ات را دیر آوردی سرم را باد برد  خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد

زیر ِ پاهای ِ رفتن ... برگ ها خش خش صدا می دهند ... ، اشک ها هق هق ...

چِــــگونه شَرح دَهَـــم لـــحظه لَـــحظه خـــود را بـرای این هَـــمه نا باور خیـــال پَــرَســت ؟! :-(

نسل من نسلی ست که غرق در معشوقه های خیالی پیر میشود..

اسباب بازی هایت راجمع میکردم ... ماتم برد ... وقتی دلم را میان آنها دیدم ...

تنهایى ام پاى خودم ، همین قدر که بدانى خسته ام کافیست . . .

یک روز... با ملافه ای سفید... به همه ی بازیگوشی هایم پایآن میدهم...!!!

از وقتی پرنده مهاجر رفت هم کر شدم هم کور هم لال نه اینکه بهش وفادار باشم نه، چون دیگه به کسی اعتماد و اعتقادی ندارم.

ازم خواست قید همه رو بزنم، حالا اون با یکی دیگه هستشو اون قیدهمه رو زده حتی منو که میگفت نبودنت نداشتنت حتی ندیدنت فاجعه هست

چقدر سخته تو بخوای...... اونم بخواد....... ولی دنیا نخواد...

ادت باشه دنیا گرده،هر وقت احساس کردی آخرشه شاید نقطه شروع باشه...

برای کشتن یه پرنده یک قیچی کافی است،لازم نیست اونو تو قلبش فرو کنی، بالشو که بچینی..........

ای کاش بودی .... یا اصلا نبودی اینکه هستی وکنارم نیستی.... داره دیوونم میکنه

واسه آرامشت آرامشمو بهم میزنم  واسه تنهاییم تنهایی قدم میزنم  واسه زندگیم خاطراتو ورق میزنم  واسه دردام دودو با عرق میزنم

از حقیقــ ـــت های تــــلخ خــــسته ام.... یــــــــــــک دروغ شــــــیرین بگـــو...... بــ ــ ــ ـگــــو دوســــــــتـ ـ ـ ـ ـ دارم!!!

یه وقتایی لازمه ؛ یکی کنارت باشه ... کاری نکنه و حرفی نزنه ها ! فقط باشه ... !!!