فرار از خود شاید ساده ترین كار باشه اما روزی خواهیم فهمید كه سخت ترین چیز این است كه خودت نباشی...

وابستگي پيدا كردن به كسي كه متعلق به تونيست يني مرگ تدريجي... ./

در یک آشنایی دوستانه ما با هم دست دادیم...او فقط دست داد و من همه چیزم را از دست دادم...

خدا میشه بگش کی تموم میشه این تنهایی فقط یه راهنمایی کن

"بـــــــود....." تلـخ تــرین کلـمه.... بــرای ترجمــه ی تمـام حـسرت هـــای دنیــا.... "بــــــود" یعـنـــی.... "دیگــر نیـســت........!!"

*از شما چه پنهون* همین مرثیه کافیست: بعد از او....کسی که "من"بود دیگر نیست!

حالت سوخته را سوخته دل داند و بس.... شمع دانست که جان دادن پروانه ز چیست....

عادت ندارم درد دلم را  به کسی بگویم بگذار همه فکر کنند نه دردی دارم و نه دلی.....!!@

هیچی سخت تراز این نیست واسه دل بابا مامانت از دل خودت از عشقت بگذری هیچکی هم نیست حالتو بفهمه نه میتونی از عشقت بگذری نه از مامان بابات

همه دارن از تموم شدن مدرسه ميكن ولي ما از جي حرف بزنيم كه هم مدرسه و هم دانشكاه و هم سربازيمون تموم شده و بازم تنهاييم و كسي رو نداريم خيلي داغونم

آنقدر تنهایم که حتی کسی نیست صندلی را از زیر چوبه ی دارم بکشد !

هی تو کمی نزدیکتر بیا اما چیزی نگو بگذار فقط بگذار چشم هایمان این همه دوست داشتن ها را زیرنویس کنـــد

بعضی موقع ها دختر باس به مخاطب خاصـــــــش بگه: برو دیگه مگه کـــــــار و زندگـــــــی نداری؟ مخاطب خاصـــــــش بگه: کجا برم وقتی زندگیـــــــم اینجاست و کارمم بوسیدنشـــــــه

وقتی تو نیستی  من فکر میکنم تو ... آنقدر مهربانی که توپ های کوچک بازی تصویرهای صامت دیوار  و اجتماع شیشه ای فنجان ها ، حتی ... از دوری تو رنج می برند .

باز هم مثل همیشه تنها میشوم دیوار اتاق پناهم میدهد بی پناه که باشی قدر دیوار را خوب میدانی

بـِﮧ بَعضــیـآم بـآیَـנ گُـفـتــــ  ﺭَﻓﺘـے ؟ بـِﮧ سَلامتـــــ ﻓَﻘَـﻂ ﺍَﺯ ﮐِﻨــآﺭ ﺑُـﺮﻭ ﻗﺎﻃـے ﺁכﻣآ ﻧَﺸــے !!!