{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
نامه هایم که چراغ قلبت را روشن نکرد ! امشب تمامشان را بسوزان شاید بتوانی تنهایی ات را ببینی . . .
یاد آن روزی که یاری داشتیم / این چنین خوار نبودیم ، اعتباری داشتیم ای که ما را در زمستان دیده ای با پشت خم / این زمستان را نبین ، ما هم بهاری داشتیم .
نفست باران است ، دل من تشنه ی باریدن ابر ، دل بی چتر مرا میهمان کن . . .
خاک پایت بوسه گاهم بود و بس / بر سر راهت نگاهم بود و بس ای نگاهت تکیه گاه خستگی / عشق تو تنها گناهم بود و بس . . .
نمیدانم چرا چشمانم گاهی بی اختیار خیس می شوند می گویند حساسیت فصلی است آری من به فصل فصل این دنیای بی تو حساسم . . .
سراسر خواب من کابوس، کابوس / ندارم در شبم فانوس، فانوس به دل آمد بگویم من تو را دوست / ولی لب وا نشد، افسوس، افسوس . . .
رها کردی چرا دست دلم را؟ / به خاک و خون کشیدی حاصلم را مرا تو میکشی صدبار در روز / ولی من دوست دارم قاتلم را . . .
به باغم یاسمن بودی چه میشد؟ / عروس این چمن بودی چه میشد؟ چرا چون باد رفتی از کنارم؟ / همیشه مال من بودی چه میشد . . . ؟
همیشه می گفتند ترک عادت موجب مرض است اما اینبار موجب مرگ میشود ترک عادتِ با تو بودن . . .
دلم باغی پر از ریحان و گل بود / به روی رود عشقت مثل پل بود نگاهم کردی و ویران شد این دل / مگر چشم تو از قوم مغول بود؟
به بند دلت میاویز رخت خاطره ام را گرد باد های فراموشی حرمت نمی شناسند . . .
من و باران، من و دریا، من و تو / من و شببو، من و فردا، من و تو دوباره عاشقی را میسراییم / من و مجنون، من و لیلا، من و تو . . .
شب در خم گیسوی تو عابر میشد / با هر نفست بهار ظاهر میشد ای فلسفه ی شگفت ، افلاطون هم / با دیدن چشمان تو عاشق میشد . . .
مبادا مثل برگی زرد باشیم / رفیق مردم بی درد باشیم مزن بر عاشقان از پشت خنجر / بیا ای دل همیشه مرد باشیم . . .
حـالا کـه میـخـواهـی بـروی لطفــا قـدمـهـایـت را تنـدتـر بـردار … دلـم را فـرستــاده ام دنبـالِ نخــود سیـــاه . . .
آب و هوای دلم آنقدر بارانیست که رخت های دلتنگی ام را مجالی برای خشک شدن نیست اینگونه است که دلم برایت همیشه تنگ است . . .
نامه هایم که چراغ قلبت را روشن نکرد ! امشب تمامشان را بسوزان شاید بتوانی تنهایی ات را ببینی . . .
یاد آن روزی که یاری داشتیم / این چنین خوار نبودیم ، اعتباری داشتیم ای که ما را در زمستان دیده ای با پشت خم / این زمستان را نبین ، ما هم بهاری داشتیم .
نفست باران است ، دل من تشنه ی باریدن ابر ، دل بی چتر مرا میهمان کن . . .
خاک پایت بوسه گاهم بود و بس / بر سر راهت نگاهم بود و بس ای نگاهت تکیه گاه خستگی / عشق تو تنها گناهم بود و بس . . .
نمیدانم چرا چشمانم گاهی بی اختیار خیس می شوند می گویند حساسیت فصلی است آری من به فصل فصل این دنیای بی تو حساسم . . .
سراسر خواب من کابوس، کابوس / ندارم در شبم فانوس، فانوس به دل آمد بگویم من تو را دوست / ولی لب وا نشد، افسوس، افسوس . . .
رها کردی چرا دست دلم را؟ / به خاک و خون کشیدی حاصلم را مرا تو میکشی صدبار در روز / ولی من دوست دارم قاتلم را . . .
به باغم یاسمن بودی چه میشد؟ / عروس این چمن بودی چه میشد؟ چرا چون باد رفتی از کنارم؟ / همیشه مال من بودی چه میشد . . . ؟
همیشه می گفتند ترک عادت موجب مرض است اما اینبار موجب مرگ میشود ترک عادتِ با تو بودن . . .
دلم باغی پر از ریحان و گل بود / به روی رود عشقت مثل پل بود نگاهم کردی و ویران شد این دل / مگر چشم تو از قوم مغول بود؟
به بند دلت میاویز رخت خاطره ام را گرد باد های فراموشی حرمت نمی شناسند . . .
من و باران، من و دریا، من و تو / من و شببو، من و فردا، من و تو دوباره عاشقی را میسراییم / من و مجنون، من و لیلا، من و تو . . .
شب در خم گیسوی تو عابر میشد / با هر نفست بهار ظاهر میشد ای فلسفه ی شگفت ، افلاطون هم / با دیدن چشمان تو عاشق میشد . . .
مبادا مثل برگی زرد باشیم / رفیق مردم بی درد باشیم مزن بر عاشقان از پشت خنجر / بیا ای دل همیشه مرد باشیم . . .
حـالا کـه میـخـواهـی بـروی لطفــا قـدمـهـایـت را تنـدتـر بـردار … دلـم را فـرستــاده ام دنبـالِ نخــود سیـــاه . . .
آب و هوای دلم آنقدر بارانیست که رخت های دلتنگی ام را مجالی برای خشک شدن نیست اینگونه است که دلم برایت همیشه تنگ است . . .
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس عاشقانه