{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
تومی دانی که من مست تو هستم تو را از عمق جانم می پرستم نه امشب کار هرشب بود هرشب که من آوراه ات اینجا نشستم
شیرین سخنم چرا تو دل دل داری شیرین سخنی عزیز من دل داری با لب سخن از چه می زنی ، ای بابآ یکبار بگو هر آنچه بر دل داری
ناز کمتر کن که من اهل تمنا نیستم / زنده با عشقم ، اسیر سود و سودا نیستم عاشق دیوانه ای بودم که بر دریا زدم / رهرو گمگشته ای هستم که بینا نیستم . . .
گلی از شاخه اگر می چینیم ، برگ برگش نکنیم و به بادش ندهیم لااقل لای کتاب دلمان بگذاریم و شبی چند از آن را هی بخوانیمو ببوسیم و معطر بشویم ، شاید از باغچه ی کوچک اندیشه یمان گل روید . . .
چشمانت زمین محبت بودند و من جاذبه اش راوقتی سیب درخت دلم افتاد فهمیدم . . .
در میان من و تو فاصله هاست گاه می اندیشم، می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
من چه می دانستم، دلِ هر ک س دل نیست قلبها ، ز آهن و سنگ قلب ها ، بی خبر از عاطفه اند
شبها چراغ دلت رو روشن بزار تا فرشته ها راه پاکی رو گم نکنن ، شبهای بی فرشته خیلی سخت میگذره ، مثل روزهای بی تو !
دلم را ساده گیر آورده ای تو نه مستاجر ، اسیر آورده ای تو تمام رهن قلبت پیش پیش است نگو بازم که دیر آورده ای تو….!
تو به اندازه تنهایی من خوشبختی من به اندازه زیبایی تو غمگینم
ای مه تابان ای تو بی همتا ای تو عشق من، تنهای تنها ای بهار من ،برتو دل بستم پیش من بازآ ، بی تو بشکسته ام
شب نیست که چشمم آرزومند تو نیست ، وین جان به لب رسیده در بند تو نیست ، گر تو دگری به جای من بگزینی ، من عهد تو نشکنم که مانند تو نیست .
به من بگویید فرزانه گان رنگ بوم و قلم چگونه خورشیدی را تصویر می کنید که ترسیمش سراسر خاک را خاکستر نمی کند ؟
مرا به دار آویختند که نامت را از یاد ببرم چه ساده اند این ساده اندیشان که نمی دانند نام تو حک شده ی قلب من است ، تو رو هرگز نخواهم کرد فراموش . . .
دم اونایی گرم که تو این قحطی محبت ، قلبشون مثل نگاهشون بوی محبت میده . . .
حکم فراموشیت را آوردند ، ولی به باد “مهربونی هایت” امضا نکردم . . .
تومی دانی که من مست تو هستم تو را از عمق جانم می پرستم نه امشب کار هرشب بود هرشب که من آوراه ات اینجا نشستم
شیرین سخنم چرا تو دل دل داری شیرین سخنی عزیز من دل داری با لب سخن از چه می زنی ، ای بابآ یکبار بگو هر آنچه بر دل داری
ناز کمتر کن که من اهل تمنا نیستم / زنده با عشقم ، اسیر سود و سودا نیستم عاشق دیوانه ای بودم که بر دریا زدم / رهرو گمگشته ای هستم که بینا نیستم . . .
گلی از شاخه اگر می چینیم ، برگ برگش نکنیم و به بادش ندهیم لااقل لای کتاب دلمان بگذاریم و شبی چند از آن را هی بخوانیمو ببوسیم و معطر بشویم ، شاید از باغچه ی کوچک اندیشه یمان گل روید . . .
چشمانت زمین محبت بودند و من جاذبه اش راوقتی سیب درخت دلم افتاد فهمیدم . . .
در میان من و تو فاصله هاست گاه می اندیشم، می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
من چه می دانستم، دلِ هر ک س دل نیست قلبها ، ز آهن و سنگ قلب ها ، بی خبر از عاطفه اند
شبها چراغ دلت رو روشن بزار تا فرشته ها راه پاکی رو گم نکنن ، شبهای بی فرشته خیلی سخت میگذره ، مثل روزهای بی تو !
دلم را ساده گیر آورده ای تو نه مستاجر ، اسیر آورده ای تو تمام رهن قلبت پیش پیش است نگو بازم که دیر آورده ای تو….!
تو به اندازه تنهایی من خوشبختی من به اندازه زیبایی تو غمگینم
ای مه تابان ای تو بی همتا ای تو عشق من، تنهای تنها ای بهار من ،برتو دل بستم پیش من بازآ ، بی تو بشکسته ام
شب نیست که چشمم آرزومند تو نیست ، وین جان به لب رسیده در بند تو نیست ، گر تو دگری به جای من بگزینی ، من عهد تو نشکنم که مانند تو نیست .
به من بگویید فرزانه گان رنگ بوم و قلم چگونه خورشیدی را تصویر می کنید که ترسیمش سراسر خاک را خاکستر نمی کند ؟
مرا به دار آویختند که نامت را از یاد ببرم چه ساده اند این ساده اندیشان که نمی دانند نام تو حک شده ی قلب من است ، تو رو هرگز نخواهم کرد فراموش . . .
دم اونایی گرم که تو این قحطی محبت ، قلبشون مثل نگاهشون بوی محبت میده . . .
حکم فراموشیت را آوردند ، ولی به باد “مهربونی هایت” امضا نکردم . . .
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس عاشقانه