{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
بی تو هر لحظه ی من .. شکست بی صدا بود این خنده ها دروغه .. بی تو شادی کجا بود !!!
عشقی که هر روز نجوشد،هر روز می میرد
آرزوهایت را درآسمان بجوی،محبوبت اورابه توخواهد داد
کاش تو این دنیا یکی تنهایی منو به خاطر تنهایی خودم میخواست نه اینکه از تنهایی من تنهایی خودشو پر بکنه
گرچه سکوت بلندترین فریاد عالم است ولی گوشم دیگر طاقت فریادهای تو را ندارد ، عزیز دلم کمی با من حرف بزن
میتوان از آب و نان ، وز جان خود حتی گذشت / ممکن اما نیست مجنون بود و از لیلا گذشت / عاشقان را خرقه ای پوشیدنی جز چشم نیست / یا ز خیر عشق ، یا میباید از دنیا گذشت
یک نفر هست که از پنجره ها / نرم و آهسته مرا می خواند / گرمی لهجه ی بارانی او / تا ابد توی دلم می ماند
دل من پشت سرت کاسه آبی شد و ریخت کِی شود پیش قدمهای تو اسفند شوم . . .
بعضی ها به ظاهر وقتی اول وارد لیست دوستانت که میشوند چیزی با خود نمیآورند ولی وقتی میروند ، همه چیز آدم را با خودشان میبرند . . . ف
صرف فعل “دوست داشتن” بسیار سخت است: گذشته اش که به هیچ وجه ساده نیست حالش کاملاً اخباری ست آینده اش هم شرطی . . .
کاش میشد با تو بودن را نوشت / تا که زیبا را کشم بر هرچه زشت کاش میشد روی این رنگین کمان / می نوشتم تا ابد با من بمان
دیگر بهار در سبد روزگار نیست / دیگر قرار نیست ، نه دیگر قرار نیست شادم که زود می گذرد شادیم ، ولی / غم می خورم که هیچ غمی ماندگار نیست
اگه به زور روزگار از زندگیت میرم کنار ، میرم که ثابت بکنم عاشقتم دیوونه وار
تو میرسی و در نگاه گرم و مهربان تو ، دوباره محو میشود تمام ناتوانی ام
ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد
تو را نه عاشقانه و نه عاقلانه و نه حتی عاجزانه که تو را عادلانه در آغوش می کشم عدل مگر نه آن است که هر چیزی سر جای خودش باشد؟
بی تو هر لحظه ی من .. شکست بی صدا بود این خنده ها دروغه .. بی تو شادی کجا بود !!!
عشقی که هر روز نجوشد،هر روز می میرد
آرزوهایت را درآسمان بجوی،محبوبت اورابه توخواهد داد
کاش تو این دنیا یکی تنهایی منو به خاطر تنهایی خودم میخواست نه اینکه از تنهایی من تنهایی خودشو پر بکنه
گرچه سکوت بلندترین فریاد عالم است ولی گوشم دیگر طاقت فریادهای تو را ندارد ، عزیز دلم کمی با من حرف بزن
میتوان از آب و نان ، وز جان خود حتی گذشت / ممکن اما نیست مجنون بود و از لیلا گذشت / عاشقان را خرقه ای پوشیدنی جز چشم نیست / یا ز خیر عشق ، یا میباید از دنیا گذشت
یک نفر هست که از پنجره ها / نرم و آهسته مرا می خواند / گرمی لهجه ی بارانی او / تا ابد توی دلم می ماند
دل من پشت سرت کاسه آبی شد و ریخت کِی شود پیش قدمهای تو اسفند شوم . . .
بعضی ها به ظاهر وقتی اول وارد لیست دوستانت که میشوند چیزی با خود نمیآورند ولی وقتی میروند ، همه چیز آدم را با خودشان میبرند . . . ف
صرف فعل “دوست داشتن” بسیار سخت است: گذشته اش که به هیچ وجه ساده نیست حالش کاملاً اخباری ست آینده اش هم شرطی . . .
کاش میشد با تو بودن را نوشت / تا که زیبا را کشم بر هرچه زشت کاش میشد روی این رنگین کمان / می نوشتم تا ابد با من بمان
دیگر بهار در سبد روزگار نیست / دیگر قرار نیست ، نه دیگر قرار نیست شادم که زود می گذرد شادیم ، ولی / غم می خورم که هیچ غمی ماندگار نیست
اگه به زور روزگار از زندگیت میرم کنار ، میرم که ثابت بکنم عاشقتم دیوونه وار
تو میرسی و در نگاه گرم و مهربان تو ، دوباره محو میشود تمام ناتوانی ام
ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ، با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد
تو را نه عاشقانه و نه عاقلانه و نه حتی عاجزانه که تو را عادلانه در آغوش می کشم عدل مگر نه آن است که هر چیزی سر جای خودش باشد؟
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس عاشقانه