حافظ ز چشمان قشنگ تو غزل ساخت ، هر کس که تو را دید به چشمان تو دل باخت ، نقاش ازل تا که به چشمان تو پرداخت ، دیوانه شد از طرز نگاهت قلم انداخت .

چشمانم به قلبم حسودی میکنه چون همیشه در قلبمی ولی از چشمانم دوری .

طو را اذ سمیم غلب دوصط دارم . مگه بی صوادا دل ندارن !

بی تابم و دل برای دیدار تو تنگ است . تقصیر دلم چیست مرام تو قشنگ است .

روی گل زرشکی ، با یک مداد مشکی ، هزار دفعه نوشتم ، تو انتهای عشقی

تو را از سمیم غلب و با طمام وجود دوصت دارم (چیه؟ مگه بی صوادها دل ندارن؟)

اگه این روزا حس كردی توی قلبت بجای صدای "تاپ تاپ "صدای اره و تیشه میاد نترس! مریض نشدی "من دارم توی دلت واسه خودم یك كلبه می سازم

از فرش فروشی مزاحمتون میشم اجازه میدین دلمو فرش زیر پاتون کنم تا هیچ جا جز دل من پا نذارین؟

میخوام اتوبوس بسازم .... اتوشو دارم اما بوس ندارم .. یه بوس میدی ؟ لازم دارم

ما کشته عشقیم ، محبت کفن ماست . پرونده رنجیم ، رفاقت هدف ماست ...

الهی فندوق بشی سنجاب بشم گازت بگیرم / اگه گریه کنی ماچت کنم لپ تو بگیرم

همین امشب از غصه ها میمیرم انتقام خومو از دو تامون میگیرم دیگه از دسته تو هم کاری بر نیاد باید آروم بگیرم / مثل نور یه شهاب کوچیک رد میشم از تو چشات باز دوباره میفتم از چشات بی صدا می میرم

زمین به طرز مشکوکی گرده ، از هر طرف میرم لیز می خورم میام کنار تو ... با تقدیر تبانی کردی ، می دونم .!

الهی دلم با دلت طوری تصادف کنه ، که هیچ کس نفهمه تقصیر کدوم یکی از ما بوده .

اگه یه روز بفهمم دوستم نداری میرم مثل جوجه های زرد تپلی وسط باغچه داد میزنم پیشی بیا منو بخور

تو پادگان چشمات راه میرفتم ... بی معرفت سهم من از عشقت كلاغ پر بود ؟