{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
هــر کـسی رو مـیـتونـستم دوسـت داشـتـه بـاشم اگـر دوسـت داشتـنم را از تـو شـروع نـمـیکردم...
همیشه مشاعره با چشمانت را دوست دارم پلک که میزنی بیت بعدی را... با خمار چشمانت میگویم.
نمیدانم...! چرا میان این همه اتفاق، تو را... طوری عجیب جدی گرفته ام و دلیل این همه سردرگمی.. چیزی جز "دوست داشتن" نبود...
عشق یعنی که به یوسف بخورد شلاقی! درد تا مغز سر و جان زلیخا بدود.
چه نسبت عجیبی دارند دستان < تو > با درد............... که از لحظۀ گرفتنشان سرم درد می کند برای < تو >......!
هوا گرم است ... درست .. اما بازهم یک فنجان چای داغ در کنا تو به من می چسبد ...
گر تو شیرین زمانی نظری نیز به من کن که به دیوانگی از عشق تو... فرهاد زمانم..
تــمام دنـیا... مـحله ی کـوچکی سـت.... که تـو در آن مـتولد مـی شـوی... و مـن.... مـیان بـازیِ بـچه هـای مـحله.... بـه عـشـق تـو.... پـیـر مـی شـوم... .
بـــرای ســـرودنـــت کـــلمـــات را گــــم کــــرده ام انـــــگـــــار بــــرای تـو جز دوســــتـــت دارم جمله دیگری نمی توان ساخت ...
بآ ایڹ کِه دورے اَزَمـ ولے بازَمـ هَر وَقٺ دَستَمو میزارَم رو قَلبَم میبینَـم سَـرِ جآتے ....
گویند که معشوق تو زشت است و سیاه گر زشت و سیاه است مرا نیست گناه من عاشقم و دلم بر او گشته تباه عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه
تنهایی یعنی: ذهنم خالی از دیگران و پر از تو دورم پر از دیگران و خالی از تو
من"تو" را "دوست دارم" ولی تو…خدا داند و بس...
به جان هر چه عاشق توی این دنیای پر غوغاست قدم بگذار روی کوچه های قلب ویرانم بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم
به کسی ندارم الفت؛ ز جهانیان مگر تو... اگرم تو هم برانی؛ سر بی کسی سلامت...
هوا وقتی بارونی میشه ولنتاین که میرسه عید که میشه آهنگ که گوش میدم زیر بارون که قدم میزنم همشون منو یاد تو میندازه و دلم برا خودم میسوزه
هــر کـسی رو مـیـتونـستم دوسـت داشـتـه بـاشم اگـر دوسـت داشتـنم را از تـو شـروع نـمـیکردم...
همیشه مشاعره با چشمانت را دوست دارم پلک که میزنی بیت بعدی را... با خمار چشمانت میگویم.
نمیدانم...! چرا میان این همه اتفاق، تو را... طوری عجیب جدی گرفته ام و دلیل این همه سردرگمی.. چیزی جز "دوست داشتن" نبود...
عشق یعنی که به یوسف بخورد شلاقی! درد تا مغز سر و جان زلیخا بدود.
چه نسبت عجیبی دارند دستان < تو > با درد............... که از لحظۀ گرفتنشان سرم درد می کند برای < تو >......!
هوا گرم است ... درست .. اما بازهم یک فنجان چای داغ در کنا تو به من می چسبد ...
گر تو شیرین زمانی نظری نیز به من کن که به دیوانگی از عشق تو... فرهاد زمانم..
تــمام دنـیا... مـحله ی کـوچکی سـت.... که تـو در آن مـتولد مـی شـوی... و مـن.... مـیان بـازیِ بـچه هـای مـحله.... بـه عـشـق تـو.... پـیـر مـی شـوم... .
بـــرای ســـرودنـــت کـــلمـــات را گــــم کــــرده ام انـــــگـــــار بــــرای تـو جز دوســــتـــت دارم جمله دیگری نمی توان ساخت ...
بآ ایڹ کِه دورے اَزَمـ ولے بازَمـ هَر وَقٺ دَستَمو میزارَم رو قَلبَم میبینَـم سَـرِ جآتے ....
گویند که معشوق تو زشت است و سیاه گر زشت و سیاه است مرا نیست گناه من عاشقم و دلم بر او گشته تباه عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه
تنهایی یعنی: ذهنم خالی از دیگران و پر از تو دورم پر از دیگران و خالی از تو
من"تو" را "دوست دارم" ولی تو…خدا داند و بس...
به جان هر چه عاشق توی این دنیای پر غوغاست قدم بگذار روی کوچه های قلب ویرانم بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم
به کسی ندارم الفت؛ ز جهانیان مگر تو... اگرم تو هم برانی؛ سر بی کسی سلامت...
هوا وقتی بارونی میشه ولنتاین که میرسه عید که میشه آهنگ که گوش میدم زیر بارون که قدم میزنم همشون منو یاد تو میندازه و دلم برا خودم میسوزه
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس عاشقانه