چه شدي پنجره شوق چرابسته شدي؟ شايد از همنفسي بادل ماخسته شدي!

اي خوش آن لحظه ي ديدار كه ما يار شديم، به صفاي دل هم سخت گرفتار شديم.

پرسيدندكدام راه نزديكتراست؟گفتم به كجا؟گفت:خلوتگه دوست.گفتم كه مگرفاصله اي مي بيني بين دل وآنكس كه دلم منزل اوست.

اين روزها تلخ شده ام, تلخ تر از سم مار! به ياد روزهاي خوبم مدارا كن و به رويم نيار...

سوداي عشقت در سر مي پروارم،بااينكه زخم ها را در دل مي سوزانم،ولي ميداني هنوز دوستت دارم

درقيد غمم،خاطرآزاد، كجايى؟تنك است دلم،قوت فرياد كجايى؟باآنكه زمانيست زماياد نكردى! اى آنكه نرفتى دمى ازياد كجايى؟

من که از کوی تو بیرون نرود پای خیالم! نکند فرق به حالم چه برانی چه بخوانی چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی

به نام خدائی که هستی را با مرگ / دوستی را یک رنگ / زندگی را با رنگ / عشق را رنگارنگ / رنگین کمان را هفت رنگ / شاپرک را صد رنگ / و مرا دلتنگ تو آفرید

وقتی یک چیز برات آرزو بود...وقتی رسیدی تازه میفهمی آرزوش بهتر از رسیدنش بود

هرچند دل به نام هم داديم، ماعاشقان رفته ازياديم،ليلى ترين مجنون اين دشتيم،شيرين ترين اندوه فرهاديم،حواى من بامن بمان تامرگ،ماباهم ازيك سيب افتاديم.

تو احساسی به من دادی که وصفش نقطه چین باشد نمی دونم چقدرخوبه اگر عشق این چنین باشد.

به اندازه ی چشمان کفتربازی که کفترش بر بام دیگری نشسته ، بیقرارتم !

دوستت دارم هايي هستند که مي گويي تا ديگري را خوشحال کني و دوستت دارم هايي هستند که گفتنش خودت را خوشحال مي کند و چقدر فرق دارن اين دو با هم

قرارمان يک مانور کوچک بود! قرار بود تير هاي نگاهت مشقي باشد! اما ببين... يک جاي سالم بر قلبم نمانده است!!

به دار می کشم اگر "تو" بخواهی .. دلی را که باخته ام ..! دیه اش : یک قطره باران ؛ می توانی ؟!!

روزی که دلت پیش من بود گرو،دستان مرا سخت فشردی که نرو. حالا که دلت به دیگری مایل شد،کفشهای مرا جفت نمودی که برو....؟!