عشق تنها كار بي چراي عالم است ، چه ، آفرينش بدان پايان مي گيرد

از ديده به جاش اشك خون مي آيد دل خون شده ، از ديده برون مي آيد دل خون شد از اين غصه كه از قصه عشق مي ديد كه آهنگ جنون مي آيد

سينه ام يك دفترتاخورده است واژه هايش خيس وسردومرده است من نميگويم.ولي انصاف نيست .دوريت گويي دلم رابرده است!

آسمان شهر تنهايي زياد بلند نيست،از اين به در اين شهر دلي براي تو تنگ نيست.

در آسمان دلم هنوز . . . ابر اشتياق تو ميبارد !

واژه ی دوستت دارم برای عظمت قلب مهربانت چقدر بی رنگ است، وقتی تو سرچشمه ی تمام خوبیهایی

زمستان است و هوا پر شده از دوستت دارم هایی که به بادها سپرده ام ، کاش پنجره ات باز باشد

محـــکم تر از آنم که برای تنــها نــبودنم ، آنچه را که اســـمش را غــرور گذاشته ام ، برایت بــه زمیـــن بکوبــم

دانى كه چرازميوه هاسيب نكوست؟ نيمى رخ عاشق است ونيمى رخ دوست، اين زردى وسرخى كه دراوميبينى، زردى رخ عاشق است وسرخى رخ دوست.

یه سووال : اگه کسی رو که دوستش داری از خاک باشه و تو سفالگر باهاش چی میسازی.....؟

گفتم غم تو دارم،چیزی نگفت و بگذشت.... حافظ خوشا به حالت... یارم گذشت و یارت ..... گفتا : غمت سرآید....

یکبار عاشقت شدم اما صدبار باورت کردم ؛ صدبار خواستم فراموشت کنم اما یکبار هم نتونستم !

نه عشقم را به بازی بگیر و نه بازیت راعاشقانه جلوه بده من زاده احساسم !

برایم تعریف کن. “هرگز فراموش نشدن” چه حـــــالـــــــی دارد !؟

این بارتوبگوکه دوستت دارم.....نترس.......من اسمان راگرفته ام که به زمین نیاد

مرداب براي به دست آوردن نيلوفرسالهاميخوابه تاآرامش نيلوفربه هم نخوره پس اگه كسي رودوست داري براي داشتنش سالها صبركن