خواستم تا بگشايم گرهي زين دل تنگ هم مگر شانه شوم دست بسوي تو كشم

رسم عشاق جگر خسته نياز است نياز خوي خوبان ستم پيشه عتاب است عتاب

آنکس که مي گفت دوستم دارد عاشقي نبود که به شوق من امده باشد رهگذري بود که روي برگهاي خشک پاييزي راه مي رفت صداي خش خش برگها همان اوازي بود که من گمان مي کردم ميگويد: دوستت دارم

در دیاری که تو آنجا باشی ، بودنت آنجا کافیست / آرزوهای دیگر ، اوج بی انصافیست .

توي زندون عشق تو اونقدر شلوغ ميکنم و زندون رو به هم ميزنم که مجبور بشي منو بذاري توي انفرادي قلبت

سهم "من" از "تو" عشق نیست ، ذوق نیست ، اشتیاق نیست ، همان دلتنگی بی پایانی ست که روزها دیوانه ام می کند .

وقتی چشمانم را روی هم میگذارم ، خواب مرا نمیبرد ، تو را می آورد ، از میان فرسنگها فاصله !

روز ها, هفته ها ,ماه ها,سالها حقیرتر از آنند که بهانه ای برای از یاد بردنت باشند!!!!هرلحظه ب یادتم!!!!!!!!

با اینکه ازم دوری اما هر وقت دستمو میزارم رو قلبم ، میبینم سر جاتی !

همیشه رنگی از وابستگی را بر قلب خود خواهم زد تا راهی باشد برای رسیدن تو که لایق وابسته بودنی دوستت دارم

سلامتی خودمون ! که همیشه اونی شدیم که بقیه می خوان .... ولی هیشکی ؛ اونی نشد که ما می خواستیم ... !!!

وقتي ميگي:"ازت متنـــفرم"و اون در جواب لبخند ميزنه و میگه" ولی من عـــاشقتم" يعني فهميده داري عين سگ دروغ ميگي...:)

جلد گرفته ام عشقم را با خيال و خاطره مبادا كه تا بخورد حتي گوشه از احساسم زير دست اين همه تنهايي.

عاشق نشدى تا بدانى درد دل يك عاشق چگونه است. پس بيا و عاشقى كن تا بدانى چه ميكشم.

مثل آن است که شاهرگ بغضم را زده باشند بَـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــند نمی آید ؛"""اشکـــــهایم"""

چه دغدغه ای برایمان می ساختند!سرهم نوشتن یا ننوشتن "انها" . انها و یا شاید ان ها را بیخیال.مهم این است که "ما" را نمیتوان جدا نوشت...