چه قدر چای که ننوشیدم در کافه‌ هایی که با تو نرفتم و چه نیمکت‌ها که مرا کنار تو ندیده فراموش کردند...

باشه ،قلبمو شکستی،یادت باشه داغونم کردی باشه این بارو بخشیدمت ولی دفعه ی بعدی کاری نکن که دلمو اوراقی کنی

نه زخمِ کهنه بند می‌آید، نه برفِ پشت پنجره، نه خاطرات تو...

یه نفر ازم پرسید : میشناسیش...؟؟! هزارتا خاطره ت اومد جلوی چشمم ، اما فقط یه لبخند تلخ زدم و گفتم : میشناختمش...!

در آغـــوش خودم هستـــم! مـــن خودم را در آغوش گرفتـــه ام…! نه چنـــدان با لطافتــــ نه چنـــدان با محبتــــ… امـــا وفـــادار….وفـــادار….

کــاش تــوی ایــن جــاده یه تابلــو نصــب میکــردن واســه دلخــوشــیم…!! “” تــــــــو “” دو کیــــلومــــتر…!

چه تلخ است… یاد آوری سرآغاز عشقی که گمان می رفت ، جاودانه باشد

نترس جانم!!! ظرفیت باور من به اندازه ی همه ی دنیاست! تو دروغت را بگو...

آفتاب که میتابد،پرنده که میخواند و نسیم که می وزد،با خودم میگویم حتما حال تو خوب است که جهان این همه زیباست!

آهای عشق من  یادته روزی گفتی دوس داشتن رو از نگاه میشه فهمید ؟ پس چرا هر روزبجای نگاه کردن به چشمانم ازم هزار تا آزمون میگیری ؟

لعنتی نه عاشق بود نه دلباخته یه عقاب بود و بس و مرا طعمه خود کرد و من میپنداشتم عقاب تنها در آسمان هاست نه در زمین

این روزها عاشق ها هم تو دوست داشتنشون صرفه جویی میکنن . من نمیدونم قبضشون زیاد اومده یا قبلا جریمه شدنه

وقتی دلت با من نیست ، بودنت مشکلی را حل نمی کند . . ..

میدونی بهترین دوست کیه اونی که اولین قطره ی اشکتو میبینه دومیشو پاک میکنه و سومی رو تبدیل به خنده می کنه

برو به جهنم.....چون فقط تویی که میتونی بهشتش کنی.....

بسوزد خانه ی لیلی و مجنون که رسم عاشقی در عالم انداخت . اگر لیلی به مجنون داده میشد دل هیچ عاشقی رسوا نمیشد....