{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
اين آخَـــرـین بارَم بــــود __ ديگر احسـ ــاسمـ را برـآی کسـ ـــے عـــريـ ـآن نمــــے كنم ....... صداقــــ ــت ، یعنــــے حماقــــ ــت...
“اسمم” را سنگی نگه میدارد.. ”خودم” را گوری.. و “یادم” را… نمیدانم
ﺷﻌﺮ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﻢ، ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﻧﺒﻨﺪ، ﺗﻮ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ، ﺣﺎﻓﻈﻪ ﯼ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ!
شب ها ز غم تو خواب ندارم رحمی به دلم کن که دگ تاب ندارم از بس ز دوری تو گریه نمودم چشم به زبان امد و گفت اشک ندارم
گذشته در چشمانم مانده است عبور ثانیه ها ی رد شده در تمام نگاه هایم مشهود است چشمانت را با شقاوت تمام به روی حقایق بستی صبور میمانم و بی تفاوت می گذرم که نفهمی هنوز هم دوستت دارم
اگـــر تو را امـــتحان میگرفتند ، بی شک من رتبه ی اول میشدم ، بس کــه تــکرار کردم نامـــــت را در مرور خاطرات
این کوزه چو من عاشق زاری بوده است در بند سر زلف نگاری بوده است این دسته که بر گردن او می بینی دستی است که بر گردن یاری بوده است
آن روزها ... تو و بوسه ی ِ داغ ... امروزها ... من و داغ ِ بوسه ...
ک ا ش های ِ تو در مَستی ِ آن شب ها ... ، حالا شده ... ا ش ک های ِ من در هُشیاری ِ این شب ها ...
چه زیباست وقتی می فهمی کسی زیر این گنبد کبود انتظارت را می کشد.چه شیرین است طعم پیامی که میگوید:"کجایی".....؟
چایت را تلخ ننوش!!فقط یک بار نگاهم کن،تمام قندهای دلم را برایت آب میکنم...
من اینجا بی تو میسوزم وتو آنجا با او میسازی...بین ما فقط یک حرف فاصله است!
شیرین ترین لبخند را برای لحظه دیدار نگهدار" زیباترین غزلم را برای شب شعر چشمت نگهداشته ام""
بر لب دریای حسرت خانه ای دارم قدیمی ازتمام دار دنیا ،عزیزی دارم صمیمی گاه و بیگاه یادی از ما می کند با مرامش شرمسارم می کند
دلخوشم با غزلی تازه همینم کافیست / تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست/ قانعم بیشتر از این چه بخواهم از تو / گاه گاهی که به یادت بنشینم کافیست.
در الگوی جدیدم برای زندگی .. گوشه ای را از وجودم با وجودت الگو میزنم ... این الگو تنگ ترین لباس زندگیم خواهد بود .... که به عشق با تو شدن میدوزم ای مهربان یارم .
اين آخَـــرـین بارَم بــــود __ ديگر احسـ ــاسمـ را برـآی کسـ ـــے عـــريـ ـآن نمــــے كنم ....... صداقــــ ــت ، یعنــــے حماقــــ ــت...
“اسمم” را سنگی نگه میدارد.. ”خودم” را گوری.. و “یادم” را… نمیدانم
ﺷﻌﺮ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﻢ، ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﻧﺒﻨﺪ، ﺗﻮ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ، ﺣﺎﻓﻈﻪ ﯼ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ!
شب ها ز غم تو خواب ندارم رحمی به دلم کن که دگ تاب ندارم از بس ز دوری تو گریه نمودم چشم به زبان امد و گفت اشک ندارم
گذشته در چشمانم مانده است عبور ثانیه ها ی رد شده در تمام نگاه هایم مشهود است چشمانت را با شقاوت تمام به روی حقایق بستی صبور میمانم و بی تفاوت می گذرم که نفهمی هنوز هم دوستت دارم
اگـــر تو را امـــتحان میگرفتند ، بی شک من رتبه ی اول میشدم ، بس کــه تــکرار کردم نامـــــت را در مرور خاطرات
این کوزه چو من عاشق زاری بوده است در بند سر زلف نگاری بوده است این دسته که بر گردن او می بینی دستی است که بر گردن یاری بوده است
آن روزها ... تو و بوسه ی ِ داغ ... امروزها ... من و داغ ِ بوسه ...
ک ا ش های ِ تو در مَستی ِ آن شب ها ... ، حالا شده ... ا ش ک های ِ من در هُشیاری ِ این شب ها ...
چه زیباست وقتی می فهمی کسی زیر این گنبد کبود انتظارت را می کشد.چه شیرین است طعم پیامی که میگوید:"کجایی".....؟
چایت را تلخ ننوش!!فقط یک بار نگاهم کن،تمام قندهای دلم را برایت آب میکنم...
من اینجا بی تو میسوزم وتو آنجا با او میسازی...بین ما فقط یک حرف فاصله است!
شیرین ترین لبخند را برای لحظه دیدار نگهدار" زیباترین غزلم را برای شب شعر چشمت نگهداشته ام""
بر لب دریای حسرت خانه ای دارم قدیمی ازتمام دار دنیا ،عزیزی دارم صمیمی گاه و بیگاه یادی از ما می کند با مرامش شرمسارم می کند
دلخوشم با غزلی تازه همینم کافیست / تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست/ قانعم بیشتر از این چه بخواهم از تو / گاه گاهی که به یادت بنشینم کافیست.
در الگوی جدیدم برای زندگی .. گوشه ای را از وجودم با وجودت الگو میزنم ... این الگو تنگ ترین لباس زندگیم خواهد بود .... که به عشق با تو شدن میدوزم ای مهربان یارم .
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس عاشقانه