تو چه راحتيمن ازت جدام همه چيزمي چي ازت بخوام چي شده بگو دل خوري ازم از تو بگذرم حرفشم نزن

تنها بودن قدرت میخواهد این قدرت را کسی به من داد که میگفت تنهایت نمیگذارم...

من شاعر نیستم من فقط از چشمهایت شعر می دزدم نمیدانم نگاهت چه داشت که عالم و آدم را شاعر کرده

دیگران چون بروند از نظر از دل بروند/ تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی

میخوای بدونی عشق چیه بشین من میگم  روزای خوب و بدشو من دیدم  عشق یعنی یک تصادف خیلی بد کاش جای عشق یک کامیون بهم میزد...

فاصله حقیر تر از آن است که یادت را مهرت را بزرگیت را کمرنگ کند، جایی دور از دسترس جهانیان نشاندمت، جایی میان دلم...

یه عمر عاشق کسی بودم که خوابهای شیرین من برای او کابوس بود,,,

بغضهایم را به ابرها می دهم و قلبم را از نام تو پر می کنم باران که ببارد آواز قلبم شنیدنی است..

شيشه اي ميشکند يک نفر مي پرسد که چرا شيشه شکست:آن يکي مي گويد شايد اين رفع بلاست؛دل من سخت شکست هيچ کس هيچ نگفت غصه ام رانشنيد از خودم ميپرسم ارزش قلب من از شيشه يک پنجره هم کمتر بود؟؟؟

آه چه خبر از درد من داری مگر؟ زخم دل اشکم روان می سازد آه این اشک نمک دارد به زخمم می رسد آتشی در دل به پا دارد خبر داری مگر؟

هیچ نمی خواهم یه تو یه من یه جا کنار هم برای هم

هیچ چیز لذت بخش تر از این نیست که یک نفر احساست رو بفهمه بدون اینکه بخوای به زور بهش حالی کنی . . .

گاهی وقتا زار زار گریه نمیکنی... بغضت میگیره و یه قطره اشک از چشمت میاد که انگار از وجودت آب شده و داره میریزه...

ترجمه کردن حرف دل خیلی وقت میخواد ولی خلاصش اینه که خیلی عزیزی.....

ما که وزنی نداریم..... خدایا پس چرا به دل دیگران سنگینی میــکنیم؟!!!

بدبختی ینی این ک هر چقد سعی میکنی فراموشش کنی همون قد مثل مته میره تو وجودت...