بارگذاری . . . کمتر از چند ثانیه
{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
عاقبت باید جدا شد روزی از زندان دنیا.............!
بعضــي حرفـــــا رو هـــر چقـــــدر هـم بقيــــه بگـــن تـــا خـــودت تجــربــه نکنـــي و بـــه غلــط کـــردن نيفتـــي بــــاور نمــي کنــــي ...!
برگونه هايت دست ميكشم... چشمانت رانوازش ميكنم... انگشتانم را لاي موهايت ميبرم... گرد از لباست ميروبم... . . تنها به اين اميد كه از اين قاب سرد چوبي عكست بيرون ايي و در اغوش بكشي ام...
چشم به راه آمدنت آسمانو زمین را جارو زدم... غافل از اینکه... چشمانت محو دیگری بود...
آدما عادت دارن از هم دیگه بت بسازن راه صد ساه رو یک ساعته چهار نعل بتازن وقتی که قدیمی شد،بگن دیگه خسته شدن بگن این کهنه شده به اون یکی دل ببازن
عصای ِ موسی خجل است از شکافتن ِ نیل ... ، مُعجزه ... کفش های ِ رفتن ِ توست ... ، پوشیدی و من ... میان ِ چهار دیوار ِ خشک و خالی دارم غرق می شوم ...
قصه من و نگاهت قصه آتیش و ابه لحضه به تو رسیدن مثل تعبیر یه خواب
همین امروز دوستم داشته باش شاید فردایی نباشد..........
عزیزم حتے دیگر نمیخواهم آرزویت باشم… آرزو میڪنم “او” آرزوے تو باشد و آرزوی او… “دیگرے”… میدونم که هوای پست اولی هارو دارین.
زیبایی تو حــــــــرف ندارد ؛ باید سکوت کرد ... !!
مـی گـویـنـد بـاران کـه بـبـارد بـوی ِ خـاک بـلـنـد مـی شـود . . پـس چـرا ایـنـجـا بـاران کـه مـی بـارد عـطـر خـاطــره هـا مـی پـیـچـد ؟ . . .
غمناک ترین لحظه زندگی را .... از کسی تجربه می کنی ... که شیرین ترین ... خاطرات زندگی را با اوداشتی...
اشک هایم را برایت پست خواهم کرد روزی تو باید از احساس قلبم با خبر باشی
سنگریزه گفت: آرزویش کوه شدن است تا از قله تو را بییند کوه گفت: آرزویش سنگریزه شدن است تا بدنبال تو بغلتد ...به هر دو حسادت کردم...
فرهاد میدانست صد سال نمیتواند کوه را بکند فقط میخواست یک عُمر اسمش را با “شیرین” بیاورند ...!!!
دوست داشتن را : نه می نویسند / نه می گویند ... ثابت میکنند.
عاقبت باید جدا شد روزی از زندان دنیا.............!
بعضــي حرفـــــا رو هـــر چقـــــدر هـم بقيــــه بگـــن تـــا خـــودت تجــربــه نکنـــي و بـــه غلــط کـــردن نيفتـــي بــــاور نمــي کنــــي ...!
برگونه هايت دست ميكشم... چشمانت رانوازش ميكنم... انگشتانم را لاي موهايت ميبرم... گرد از لباست ميروبم... . . تنها به اين اميد كه از اين قاب سرد چوبي عكست بيرون ايي و در اغوش بكشي ام...
چشم به راه آمدنت آسمانو زمین را جارو زدم... غافل از اینکه... چشمانت محو دیگری بود...
آدما عادت دارن از هم دیگه بت بسازن راه صد ساه رو یک ساعته چهار نعل بتازن وقتی که قدیمی شد،بگن دیگه خسته شدن بگن این کهنه شده به اون یکی دل ببازن
عصای ِ موسی خجل است از شکافتن ِ نیل ... ، مُعجزه ... کفش های ِ رفتن ِ توست ... ، پوشیدی و من ... میان ِ چهار دیوار ِ خشک و خالی دارم غرق می شوم ...
قصه من و نگاهت قصه آتیش و ابه لحضه به تو رسیدن مثل تعبیر یه خواب
همین امروز دوستم داشته باش شاید فردایی نباشد..........
عزیزم حتے دیگر نمیخواهم آرزویت باشم… آرزو میڪنم “او” آرزوے تو باشد و آرزوی او… “دیگرے”… میدونم که هوای پست اولی هارو دارین.
زیبایی تو حــــــــرف ندارد ؛ باید سکوت کرد ... !!
مـی گـویـنـد بـاران کـه بـبـارد بـوی ِ خـاک بـلـنـد مـی شـود . . پـس چـرا ایـنـجـا بـاران کـه مـی بـارد عـطـر خـاطــره هـا مـی پـیـچـد ؟ . . .
غمناک ترین لحظه زندگی را .... از کسی تجربه می کنی ... که شیرین ترین ... خاطرات زندگی را با اوداشتی...
اشک هایم را برایت پست خواهم کرد روزی تو باید از احساس قلبم با خبر باشی
سنگریزه گفت: آرزویش کوه شدن است تا از قله تو را بییند کوه گفت: آرزویش سنگریزه شدن است تا بدنبال تو بغلتد ...به هر دو حسادت کردم...
فرهاد میدانست صد سال نمیتواند کوه را بکند فقط میخواست یک عُمر اسمش را با “شیرین” بیاورند ...!!!
دوست داشتن را : نه می نویسند / نه می گویند ... ثابت میکنند.
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس عاشقانه