ا من نمان عزیزدلم! تو… فوق العاده تر از آنی که… بخواهی تمام عمر به یک دختر بایک قلب بیمار ساعت قرصهایش را یادآوری کنی!!

فقط زمانی به یه نفر میتونی بگی : "عاشقتم" که قدرت "پس زدن" هر کسی جز اونو داشته باشی . . .

من میتوانستم در یک بعد از ظهر زیبا شاخه ای گل به تو بدهم............. اما............ پاییز اجازه نداد.............

هرچیز زمانی دارد ..... "نفس" هم که باشی دیر بیایی رفته ام .....................

مرا کج "صدقه " کرده ای...؟  ک مدام بلای بی تو بودن ب سرم می اید......!!!

اخرین فردی ک درست قبل از خواب در موردش فکر میکنید کسی است ک قلب شما به او تعلق دارد.....

مژده وصل توام ساخته بیتاب امشب ز شبهای دگر دارم تب غم بیشتر امشب پاک ساز از غیر دل ، وز خود تهی شو چون حباب قصه ی "می " خوردن شبها و گشت ماهتاب

هان! ای شب شوم وحشت انگیز تا چند زنی به جانم آتش؟ یا چشم مرا ز جای بر کن  یا پرده ز روی خود فرو کش! یا باز گذار تا بمیرم کز دیدن روزگار سیرم

چـه خوب اسـت گـاه گاهی دروغ بـگـویی بـه دلـت (!) و نـگـذاری که بـدانــد بـی نـــــهایـت تـنـــهـا سـت . . .

انقدر مرا سرد کردی....از خودت....از عشق....که به جای دل بستن"""یخ بستم"""

یکی داره باتوقدم میزنه روزهای بدم رو رقم میزنه یکی داره عاشقترت میکنه داره زندگیموبهم میزنه.......

حضور نشانه ی بودن نیست گاه غایبی خاطره اش هزاران آینه را به  تصویر می کشد

ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﻲ ﻋﺎﺷﻘﻲ ﮎ ﻭﻗﺘﻲ ﺍﺯﺵ پﺮﺳﻴﺪﻧﺪ :ﭼﺮﺍ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻲ؟ ﮔﻔﺖ :ﺗﺎ ﺣﺎﻻ پﺸﺖ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻋﺮﻭﺱ ﻋﺸﻘﺖ ﺑﻮﻕ ﺯﺩﻱ ....؟!

ﺯﺭﺩ ، ﻣﺜﻞ ﻧﻮﺭ . ﻣﻦ ﺷﻨﺎ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ . ﺩﻟﻢ ﻓﺮﺻﺖ ﻧﺪﺍﺩ ﺗﺎ ﺷﻨﺎ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﻡ . ﻭ ﻏﺮﻕ ﺷﺪﻡ ﺩﺭ ﺩﺭﯾﺎﯼِ ﺁﺑﯽ ﺑﯿﮑﺮﺍﻥ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎ ﻭ ﮐﺎﺑﻮﺳﻬﺎ ! (از ﻧﻤﺎﯾﺸﻨﺎﻣﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺷﺒﯿﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ --

وقتی که شال به دور گردنم می انداختی فکر اینجایش را نمیکردم!! باشد برو حال میدانم ک ادم برفی را برای آب شدن میسازند

فرهاد قصه ام شدی و تیشه را..... ولی دل بود آنجه کندی ازم،کوه غم نبود!!!