{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
انقضــآی خآص بودن هــآیت بــه پــآیــان رسیــد دیــگــر … بـه تــو فِـکـر نمیکنــم …گنــآه است.. چشم دآشتـَـن بـه مــال ِ دیگران...!
اینجا من هستم!! نیمکتی چوبی و چتری که بسته است...! دلم تنگ نیست... تنها منتظر بارانم... که قطره هایش بهانه ای باشد... برای نمناک بودن لحظه هایم... و... اثبات بی گناهی چشمانم ...
امروز باورم شد که تو خسته تر از آن بودی که بفهمی دوست داشتنم را! از من که گذشت… اما… هرجا که هستی “خسته نباشی”!
فــکـــرم را پــُر کــرده!!! فــکــر ایــنکه: چــگــونــه بــه تــو فــکــر نــکــنم؟!
من به مهر تو چنان رام شدم، که خدا می داند من به زلف تو چنان خام شدم، که خدا میداند این چه سحری ست که بر جام نگاهت جاریست؟! من چنان جادوی این دام شدم، که خدا میداند
وقتی دست هایت را می بردی هیچ فکر کردی؟ به بویش گرمایش قدرتش امیدش و این پاییز تمام کت هایم جیب های بزرگ دارند ... دستم تنهایی یخ می کند!
ازنبش قبرسکوت چه میخواهی؟ نگاه توهم مثل شراب تلخ است میدانی تلخ یعنی روزگار من.....
متــــــــاسفم… نه برای تو که دروغ برایــــت خـــود زندگیست… نه برای خودم که دروغ تنهـــا خط قرمز زندگیـــستــــ بـــرایم…. متاسفم که چرا مزه ے عشـــــــق را…. از دستـــــــــ تــــــو چشیــــدم….
حرف های من بماند برای بعد......دلخوری هایم..دلتنگیهایم...و تمام اشک هایم.........تو از خودت بگو....با او چگونه میگذرد که با من نمیگذشت
لاک غلط گیر را برمی دارم و “تو” را از تمام خاطراتم پاک می کنم “تـــو” غلط اضافیِ زندگیم بودی ...
ببخش منو:اگه بی تو هنوز نفس می کشم...
یکی یکی میرفتیم و کاتب،سرنوشتمان را با خطی زرین مینوشت،نوبت که به ما رسید قلم از قلمدان افتاد و شکست،کاتب با خطی تیره و تار نوشت:اسیر سرنوشت...
سبز بودن با شما زاده شده مثل کاجي که هيچي خزون غمي نمي تونه زردش کنه يا زمستون سبزيشو بگيره
توگل من خار... اگر اینگونه هم باشد،کدامین گل به دست عابران دشت ها آسوده میماند؟ مگر خاری بپاید رنگ وبویش را... وبنماید از او هر دم نگهبانی؛ تو گل من خار... توهم بی من نمیمانی...!
امشب دیوانگی در من بالا زده! نه سکوتی... نه موسیقی... نه حتی سیگار... هیچ چیز و هیچ چیز این دیوانگی را تسکین نمیدهد جز عطر تنت...
این که به سینه ات می کوبد قلب نیست ماهی کوچکی ست که در اشتیاق اقیانوس دارد نهنگ می شود باور کن .... همیشه قرار نیست همه چیز سر جای خودش باشد !!!
انقضــآی خآص بودن هــآیت بــه پــآیــان رسیــد دیــگــر … بـه تــو فِـکـر نمیکنــم …گنــآه است.. چشم دآشتـَـن بـه مــال ِ دیگران...!
اینجا من هستم!! نیمکتی چوبی و چتری که بسته است...! دلم تنگ نیست... تنها منتظر بارانم... که قطره هایش بهانه ای باشد... برای نمناک بودن لحظه هایم... و... اثبات بی گناهی چشمانم ...
امروز باورم شد که تو خسته تر از آن بودی که بفهمی دوست داشتنم را! از من که گذشت… اما… هرجا که هستی “خسته نباشی”!
فــکـــرم را پــُر کــرده!!! فــکــر ایــنکه: چــگــونــه بــه تــو فــکــر نــکــنم؟!
من به مهر تو چنان رام شدم، که خدا می داند من به زلف تو چنان خام شدم، که خدا میداند این چه سحری ست که بر جام نگاهت جاریست؟! من چنان جادوی این دام شدم، که خدا میداند
وقتی دست هایت را می بردی هیچ فکر کردی؟ به بویش گرمایش قدرتش امیدش و این پاییز تمام کت هایم جیب های بزرگ دارند ... دستم تنهایی یخ می کند!
ازنبش قبرسکوت چه میخواهی؟ نگاه توهم مثل شراب تلخ است میدانی تلخ یعنی روزگار من.....
متــــــــاسفم… نه برای تو که دروغ برایــــت خـــود زندگیست… نه برای خودم که دروغ تنهـــا خط قرمز زندگیـــستــــ بـــرایم…. متاسفم که چرا مزه ے عشـــــــق را…. از دستـــــــــ تــــــو چشیــــدم….
حرف های من بماند برای بعد......دلخوری هایم..دلتنگیهایم...و تمام اشک هایم.........تو از خودت بگو....با او چگونه میگذرد که با من نمیگذشت
لاک غلط گیر را برمی دارم و “تو” را از تمام خاطراتم پاک می کنم “تـــو” غلط اضافیِ زندگیم بودی ...
ببخش منو:اگه بی تو هنوز نفس می کشم...
یکی یکی میرفتیم و کاتب،سرنوشتمان را با خطی زرین مینوشت،نوبت که به ما رسید قلم از قلمدان افتاد و شکست،کاتب با خطی تیره و تار نوشت:اسیر سرنوشت...
سبز بودن با شما زاده شده مثل کاجي که هيچي خزون غمي نمي تونه زردش کنه يا زمستون سبزيشو بگيره
توگل من خار... اگر اینگونه هم باشد،کدامین گل به دست عابران دشت ها آسوده میماند؟ مگر خاری بپاید رنگ وبویش را... وبنماید از او هر دم نگهبانی؛ تو گل من خار... توهم بی من نمیمانی...!
امشب دیوانگی در من بالا زده! نه سکوتی... نه موسیقی... نه حتی سیگار... هیچ چیز و هیچ چیز این دیوانگی را تسکین نمیدهد جز عطر تنت...
این که به سینه ات می کوبد قلب نیست ماهی کوچکی ست که در اشتیاق اقیانوس دارد نهنگ می شود باور کن .... همیشه قرار نیست همه چیز سر جای خودش باشد !!!
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس عاشقانه