{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
رسم عشقمان مثل نان نیست که گرمش در سفره ی دل باشد و سرد و بیاتش سهم نمکی!چه گرمای حضورت و چه سرمای نبودنت باشد،همیشه هستی...
سلامتی خودت که ساکن طبقه آخر برج معرفتی ولی با ما طبقه هم کفی ها می پری...!!!
راســــت میگفــــت ... مـــن در حـــدش نبــودم ... در حــدش همـــونایی بودن کـــه امــروز باش بــودن ... فــردا با رفیقــــاش ... هــــه !
ﺩﺭ ﻗﻠــــــــــــﺐ ﮐﻮﭼﮑـم فـﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﯾــــــــــــﯽ ﻣﯿﮑـنی ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﻧﺎﺋﺐ ﺍﻟﺴﻠﻄﻨﻪ ﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺪ ﭼﻪ ﻟﺬﺗــــــــــــــــﯽ ﺩﺍﺭﺩ بـﻬﺘﺮﯾﻦ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺩﺍﺷــــــــــﺘﻦ
پاییز یا زمستان چه تفاوتی دارد ؟ حضورت ، صدایت ، نفس هایت و گرمی دستانت بهاری می کند سرزمین مرا...
بعد از او سیگار هم را ترک کردم بوی سیگار فقط یاد اوری او بود حالا دیگر فقط منم و باران و خیابان و اشک
هـمـیشــه سـخــت تـــریـن جــای کــار ایـنــه کــه تـظـاهـــر کـنـی هـیـچــی نـشـده....
دنياي دست ها از هر دنيايي بي وفاتـر است ... امـروز دست هـايت را مـي گيـرنـد ... قصه ي عـادت که شدي همان دست ها را بـرايـَت تکان مـي دهند…
آقای شهردار بگویید اینقدر عوض نکنند رنگ و روی این شهر لعنتی را . . . این پیاده رو ها ، میدانها ، رنگ و روی دیوار ها . . . خاطراتم را دارند از بین می برند .!!
راستي يادت نرود . . . . اين سيگاري كه مي كشم . . . روزي بخاطر تو ترك كرده بودم . . . .
تنهاییم را با تو قسمت میکنم سهم کمینیست گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی غم آنقدر دارم که میخواهم تمام فصلها را بر سفره رنگین خود بنشانمت بنشین غمینیست
الهی کلبه ی قلبت ،درش سمتِ خوشی واشه نبینم رنگِ غمگینی ، رو دیوارِ دلت باشه
زن باس گاهی اوقات تو خونه آهنگ بزاره واسه آقاش برقصه آقاشم باید را ب را شاباش بده.
تــو بــایــد غـــرق شــی درمــــن بــفهـمـی کــی دلـــش دریـــاســــت....
ببند درآن دلت را که ب روی همه باز است یخ کردم
رفتی... من هم میروم... تو بر میگردی،اما با او... من هم برمیگردم... اما با تابوت...
رسم عشقمان مثل نان نیست که گرمش در سفره ی دل باشد و سرد و بیاتش سهم نمکی!چه گرمای حضورت و چه سرمای نبودنت باشد،همیشه هستی...
سلامتی خودت که ساکن طبقه آخر برج معرفتی ولی با ما طبقه هم کفی ها می پری...!!!
راســــت میگفــــت ... مـــن در حـــدش نبــودم ... در حــدش همـــونایی بودن کـــه امــروز باش بــودن ... فــردا با رفیقــــاش ... هــــه !
ﺩﺭ ﻗﻠــــــــــــﺐ ﮐﻮﭼﮑـم فـﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﯾــــــــــــﯽ ﻣﯿﮑـنی ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﻧﺎﺋﺐ ﺍﻟﺴﻠﻄﻨﻪ ﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺪ ﭼﻪ ﻟﺬﺗــــــــــــــــﯽ ﺩﺍﺭﺩ بـﻬﺘﺮﯾﻦ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺩﺍﺷــــــــــﺘﻦ
پاییز یا زمستان چه تفاوتی دارد ؟ حضورت ، صدایت ، نفس هایت و گرمی دستانت بهاری می کند سرزمین مرا...
بعد از او سیگار هم را ترک کردم بوی سیگار فقط یاد اوری او بود حالا دیگر فقط منم و باران و خیابان و اشک
هـمـیشــه سـخــت تـــریـن جــای کــار ایـنــه کــه تـظـاهـــر کـنـی هـیـچــی نـشـده....
دنياي دست ها از هر دنيايي بي وفاتـر است ... امـروز دست هـايت را مـي گيـرنـد ... قصه ي عـادت که شدي همان دست ها را بـرايـَت تکان مـي دهند…
آقای شهردار بگویید اینقدر عوض نکنند رنگ و روی این شهر لعنتی را . . . این پیاده رو ها ، میدانها ، رنگ و روی دیوار ها . . . خاطراتم را دارند از بین می برند .!!
راستي يادت نرود . . . . اين سيگاري كه مي كشم . . . روزي بخاطر تو ترك كرده بودم . . . .
تنهاییم را با تو قسمت میکنم سهم کمینیست گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی غم آنقدر دارم که میخواهم تمام فصلها را بر سفره رنگین خود بنشانمت بنشین غمینیست
الهی کلبه ی قلبت ،درش سمتِ خوشی واشه نبینم رنگِ غمگینی ، رو دیوارِ دلت باشه
زن باس گاهی اوقات تو خونه آهنگ بزاره واسه آقاش برقصه آقاشم باید را ب را شاباش بده.
تــو بــایــد غـــرق شــی درمــــن بــفهـمـی کــی دلـــش دریـــاســــت....
ببند درآن دلت را که ب روی همه باز است یخ کردم
رفتی... من هم میروم... تو بر میگردی،اما با او... من هم برمیگردم... اما با تابوت...
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس عاشقانه